کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقتدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مقتدا
/moqtadā/
معنی
کسی که مردم از او پیروی کنند؛ پیشوا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پیشوا، رهبر، زعیم، لیدر، مرشد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقتدا
واژگان مترادف و متضاد
پیشوا، رهبر، زعیم، لیدر، مرشد
-
مقتدا
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . مقتدی ] (اِمف .) پیشوا، کسی که مردم از او پیروی کنند.
-
مقتدا
لغتنامه دهخدا
مقتدا. [ م ُ ت َ ] (ع ص ،اِ) آنکه مردمان پیروی آن می نمایند و تقلید از وی می کنند. پیشوا. (از ناظم الاطباء). کسی که مردمان پیروی او نمایند. (غیاث ). پیشوا. (آنندراج ). پیشرو. اُسوَه . قدوه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بی علم بر عمل چو خران می چرا ...
-
مقتدا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مقتدیٰ] (فقه) moqtadā کسی که مردم از او پیروی کنند؛ پیشوا.
-
جستوجو در متن
-
لیدر
واژگان مترادف و متضاد
پیشوا، رئیس، رهبر، زعیم، قاید، مقتدا
-
اسوه
واژگان مترادف و متضاد
۱. الگو، سرمشق، نمونه ۲. پیشوا، مقتدا
-
قدوه
فرهنگ فارسی معین
(قُ وِ) [ ع . قدوة ] (ص .) پیشوا، مقتدا.
-
پیشوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) pišvā مقتدا؛ سرکرده؛ سردسته؛ پیشرو؛ راهنما؛ امام.
-
زعیم
واژگان مترادف و متضاد
پیشرو، پیشوا، رئیس، رهبر، صندید، قاید، مقتدا، مهتر
-
قدوه
واژگان مترادف و متضاد
۱. قسوه، مدل، نمونه ۲. امام، پیشوا، رهبر، مقتدا
-
مرشد
واژگان مترادف و متضاد
پیر، پیشوا، شیخ، قطب، مردکامل، مقتدا، ولی، هادی، هدایتگر ≠ مرید
-
اسوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: اسوَة] 'osve ۱. قدوه؛ مقتدا؛ پیشوا؛ پیشرو.۲. الگو؛ سرمشق.
-
اسوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: osveh) (عربی) پیشوا ، رهبر ، مقتدا ، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد ، از واژههای قرآنی.
-
رهبر
واژگان مترادف و متضاد
امام، پیشوا، راهبر، راهنما، زعیم، سرکرده، سلسلهجنبان، قدوه، قیادت، مراد، مقتدا، هادی