کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقبص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقبص
لغتنامه دهخدا
مقبص . [ م ِ ب َ ] (ع اِ) آن رسن که ببندند و اسبان مسابقت از آنجا رها کنند. (مهذب الاسماء). رسن که پیش اسبان رهان ، کشیده دارند تا راست ایستند به اول سباق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || راستی . یقال : اخذته علی ال...
-
واژههای همآوا
-
مقبس
لغتنامه دهخدا
مقبس . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) موضع مقباس و آن هیزمی است که آتش افروخته شده باشد. ج ، مقابس . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
-
مقبس
لغتنامه دهخدا
مقبس . [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) آن که آتش می خواهد از کسی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مقابص
لغتنامه دهخدا
مقابص . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مِقَبص . (اقرب الموارد). رجوع به مقبص شود.