کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاوله نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مقاوله نامه
/moqāvelenāme/
معنی
۱. پیوندنامه.
۲. پیمانی که بین نمایندگان دو دولت منعقد و امضا شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
protocol, treaty
-
جستوجوی دقیق
-
مقاوله نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (سیاسی) [منسوخ] moqāvelenāme ۱. پیوندنامه.۲. پیمانی که بین نمایندگان دو دولت منعقد و امضا شود.
-
مقاوله نامه
دیکشنری فارسی به عربی
نظام
-
واژههای مشابه
-
مقاولة
لغتنامه دهخدا
مقاولة. [ م َ وِ ل َ ] (ع اِ) ج ِ مِقوَل . (ناظم الاطباء). ج ِ مِقول به معنی قَیل به لغت اهل یمن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مقول شود.
-
مقاولة
لغتنامه دهخدا
مقاولة. [ م ُ وَ ل َ ] (ع مص ) با کسی قول کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی قول کردن و گفت و شنید کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مفاوضة. مجادلة. (اقرب الموارد). و رجوع به مقاوله و مقاولت شود.
-
واژههای همآوا
-
مقاولهنامه
واژگان مترادف و متضاد
پروتکل، پیماننامه، عهدنامه، قرارداد، سند
-
جستوجو در متن
-
protocoled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل شده، مقاوله نامه نوشتن
-
نظام
دیکشنری عربی به فارسی
فرمان , امر , حکم , مشيت , تقدير , ايين , پيوند نامه , مقاوله نامه , موافقت مقدماتي , پيش نويس سند , اداب ورسوم , تشريفات , مقاوله نامه نوشتن , سيستم , دستگاه , منظومه
-
protocol
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتکل، تشریفات، پیوند نامه، موافقت مقدماتی، پیش نویس سند، اداب و رسوم، مقاوله نامه نوشتن
-
protocols
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتکل ها، تشریفات، پیوند نامه، موافقت مقدماتی، پیش نویس سند، اداب و رسوم، مقاوله نامه نوشتن
-
concord
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موافق، توافق، مطابقت، مقاوله نامه، موافقت، پیمان، یکجوری، قرار، سر یکی کردن
-
concords
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی ها، توافق، مطابقت، مقاوله نامه، موافقت، پیمان، یکجوری، قرار، سر یکی کردن
-
پروتکل
فرهنگ فارسی معین
(پُ رُ تُ کُ) [ فر. ] ( اِ.) صورت جلسه مذاکرات سیاسی برای عقد قراردادهای رسمی ، مقاوله نامه .