کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقام رهبانیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بندر مقام
لغتنامه دهخدا
بندر مقام . [ ب َ دَ رِ م ُ ] (اِخ ) بندر مرکز دهستان بدوی بخش لنگه است که در شهرستان لار واقع است . و 1266 تن سکنه دارد. لنگرگاه آن برای کشتی های معمولی مناسب است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
خوش مقام
لغتنامه دهخدا
خوش مقام . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سپاه منصور شهرستان بیجار واقع در 43 هزارگزی جنوب باختری حسن آباد به سوگند. کنار راه عمومی بیجار به تکاب کوهستانی و سردسیر با 116 تن سکنه . خط تلگراف و تلفن بیجار و تکاب ازکنار آن می گذرد. (از...
-
چهل مقام
لغتنامه دهخدا
چهل مقام . [ چ ِ هَِ م َ ] (اِخ ) (چهل دختران ) نام کوهی واقع در دو میلی شهر شیراز و در شمال شرقی آن شهر و بنا بگفته ٔ صاحب فارسنامه ٔ ناصری قبر شاه شجاع ، ممدوح حافظ در دامنه ٔ آن در نزدیک «هفت تنان » واقع است . عبارت صاحب فارسنامه این است «و در دام...
-
حب مقام
لغتنامه دهخدا
حب مقام . [ ح ُب ْ ب ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جاه طلبی . حب جاه . رجوع به حب شود.
-
قائم مقام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] ‹قایممقام› qā'emmaqām کسی که در جای کس دیگر قرار گیرد و کارهای او را انجام دهد؛ نایب و جانشین.
-
عالی مقام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimaqām آنکه مقام رفیع دارد؛ بلندمرتبه.
-
مقام رفیع
دیکشنری فارسی به عربی
ارتفاع
-
مقام اسقفی
دیکشنری فارسی به عربی
اسقفية
-
والا مقام
دیکشنری فارسی به عربی
سامي
-
مقام مارکیز
دیکشنری فارسی به عربی
مرکيز
-
مقام مدیریت
دیکشنری فارسی به عربی
مديرية
-
مقام ریاست
دیکشنری فارسی به عربی
مديرية
-
قاءم مقام
دیکشنری فارسی به عربی
کاهن , نائب
-
مقام یاشغل
دیکشنری فارسی به عربی
مهنة
-
عالی مقام
دیکشنری فارسی به عربی
کثير