کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقاظ
لغتنامه دهخدا
مقاظ. [ م َ ] (ع اِ) (از «ق ی ظ») جایی که در تابستان بدانجا روند. (ناظم الاطباء). جای اقامت در تابستان . مَقیظ. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). ییلاق .
-
واژههای همآوا
-
مغاذ
لغتنامه دهخدا
مغاذ. [ م ُ ](ع اِ) مغاث . (دزی ج 2 ص 603). و رجوع به مغاث شود.
-
مغاذ
لغتنامه دهخدا
مغاذ. [ م ُ غاذذ ] (ع ص ) شتر که از آب کراهت دارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مغاض
لغتنامه دهخدا
مغاض . [ م َ ] (ع مص ) به معانی غَیض است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به غیض شود.
-
مغاض
لغتنامه دهخدا
مغاض . [ م َ غاض ض ] (ع اِ) ج ِ مَغَضَّة. (از اقرب الموارد). رجوع به مغضة شود.
-
جستوجو در متن
-
مقیظ
لغتنامه دهخدا
مقیظ. [ م َ ] (ع اِ) جای تابستانی . (مهذب الاسماء). جای باشش در تابستان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای اقامت در تابستان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مَقاظ. (اقرب الموارد). ییلاق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).