کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقارعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقارعات
لغتنامه دهخدا
مقارعات . [ م ُ رَ / رِ ] (ع اِ) ضربه ها و تپانچه ها و کوفتگیها. (ناظم الاطباء). ج ِ مقارعة : مسامع هوارا از اصطکاک مقارعات پرمشغله گردانیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 92). و رجوع به مقارعة شود.
-
واژههای همآوا
-
مقاراءة
لغتنامه دهخدا
مقاراءة. [ م ُ رَ ءَ ] (ع مص ) سبق گفتن و درس کتاب کردن و با هم مذاکره کردن . قِراء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مشارکت کردن در درس . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
اصطکاک
لغتنامه دهخدا
اصطکاک . [ اِ طِ ] (ع مص ) زانو بر زانو زدن از سستی و ناتوانی در رفتن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصطکاک دو زانو و دو عُرْقوب کسی ؛ مضطرب شدن آنها و خوردن یکی از آنها بر دیگری هنگام راه رفتن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || همدیگر مقاتله کردن...