کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاداة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقاداة
لغتنامه دهخدا
مقاداة. [ م ُ ] (ع مص ) برابری کردن و معارضه نمودن و گویند: لایقادیه احد؛ یعنی برابری نمی کند با او کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مغاداة
لغتنامه دهخدا
مغاداة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «غ دو») بامداد کردن نزدیک کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با کسی پگاه کردن و به جایی رفتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مقعدات
لغتنامه دهخدا
مقعدات . [ م ُ ع َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مقعدة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مقعدة شود. || غوکها. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || چوزه ٔ مرغ سنگخوار پیش از آنکه برخیزد. (آنندراج ). بچه های مرغ سنگخوار پیش از آنکه برخ...