کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقابض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مقابض
/maqābez/
معنی
قبضهها و دستههای شمشیر و امثال آن که به دست گرفته میشوند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقابض
لغتنامه دهخدا
مقابض . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مقبض . (اقرب الموارد) (محیط المحیط) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : رزم کوشان از مقابض سیف دست کشیده بدل شمشیر دست به گردن خوبان کمان ابرو حمایل ساختند. (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 147). اﷲیارخان ... به بسط بساط تبسط طغیان و ق...
-
مقابض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مقبض] [قدیمی] maqābez قبضهها و دستههای شمشیر و امثال آن که به دست گرفته میشوند.
-
جستوجو در متن
-
مقبض
فرهنگ فارسی معین
(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) قبضة شمشیر و مانند آن ، دسته ؛ ج . مقابض .
-
مقبض
لغتنامه دهخدا
مقبض . [ م َ ب َ / ب ِ / م ِ ب َ] (ع اِ) دسته ٔ شمشیر. (مهذب الاسماء). قبضه و گرفتنگاه از شمشیر و کارد و کمان . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). ج ، مقابض . (اقرب الموارد).- مقبض الرحی ؛ دسته ٔ آس . (مهذب الاسماء).- مقبض المفتاح ؛ دس...