کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفینه
معنی
(مُ فِ نِ) (ص .) بچه ای که آب دماغش راه افتاده باشد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفینه
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ نِ) (ص .) بچه ای که آب دماغش راه افتاده باشد.
-
مفینه
لغتنامه دهخدا
مفینه . [ م ُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) مف دار. بچه ای که مفش پشت لبش سرازیر است . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). مفو. مفی . آنکه آب بینی وی پیوسته روان باشد.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفی شود.