کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفید اصفهانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
علک البطم
لغتنامه دهخدا
علک البطم . [ ع ِ کُل ْ ب ُ ] (ع اِ مرکب ) به فارسی سقز و به اصفهانی قندرون نامند. و آن صمغ درخت بطم است . در آخر دوم گرم و خشک و محلّل و ملطف و مدرّ بول و مقوی هاضمه ، و به اتفاق حکمای یونان و روم در جمیع افعال بهتر از مصطکی است . و خوردن آن با عسل ...
-
محسن
لغتنامه دهخدا
محسن . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن علی بن محمد حسینی جبل عاملی نزیل دمشق شام ملقب به امین و مشهور به سید محسن عاملی . از بزرگان علمای امامیه ، مردی متقی و محل اعتماد عرب و عجم بود. در حدود سال 1282 هَ . ق . در دیه شقرا از قراء جبل عامل متولد ...
-
اصل السوس
لغتنامه دهخدا
اصل السوس . [ اَ لُس ْ سو ] (ع اِ مرکب ) بیخ سوس است که بفارسی بیخ مهک و بهندی ملتهی و در بنگاله جیتهی مد نامند. (از مخزن الادویه ) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ). کندر و سندروس نیزخوانند و آن صمغی است مشهور مانند کهربا و چون به آتش رسد بگدازد و بو...
-
اثمد
لغتنامه دهخدا
اثمد. [ اَ م َ/اِ م ِ/اُ م ُ ] (ع اِ) سنگ سرمه .(منتهی الارب ). و آن سنگی است که از مغرب و نیز از اصفهان آرند و بهترین آن سنگ سرمه ٔ اصفهان است . سرمه ٔ صفاهان . (داود ضریر انطاکی ). کحل اصفهانی . کحول . خطاط . سرمه سنگ . حجرالکحل . سنگ توتیا. زنگلک ...
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) حسین بن علی بن محمدبن احمد نیشابوری الأصل معروف به شیخ ابوالفتوح رازی ملقب به جمال الدین . یکی از اعلام علمای تفسیر و کلام . جد اعلای او احمدبن حسین بن احمد خزاعی نزیل ری است که از نیشابور بدانجاهجرت کرد و پدر پدر...
-
لحیةالتیس
لغتنامه دهخدا
لحیةالتیس . [ ل ِح ْ ی َ تُت ْ ت َ ] (ع اِ مرکب ) شنگ . ریش بز. ریش بز خالدار. الاله شنگ و آن گیاهی است . (منتهی الارب ). قستوس . سکوس . سقواص . اذناب الخیل . اسفلنج . نباتی است که در او قبضی است و گل او قویتر از برگ باشد. (مفاتیح ). صاحب بحرالجواهر ...
-
غرب
لغتنامه دهخدا
غرب . [ غ َ رَ ] (ع اِ) درخت پده . (منتهی الارب ) (برهان قاطع) . نام درختی است که هرگز بار و میوه ندهد. (برهان قاطع ذیل پده ). درخت پده که کبودرنگ باشد و بر لب رودخانه ها روید، و در صحاح به معنی درخت سپیدار نوشته . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). پُده ...
-
فرصت
لغتنامه دهخدا
فرصت . [ ف ُ ص َ ] (اِخ ) شیرازی . سیدمیرزا محمدنصیر حسینی ،ملقب به فرصت الدوله و متخلص به فرصت و معروف به «میرزاآقا» در ماه رمضان سال 1271 هَ .ق . از یک خانواده ٔ ادب پرور، در شهر شیراز پا به عرصه ٔ وجود گذاشت . پدرش میرزا جعفر متخلص به «بهجت »، پسر...
-
لیف
لغتنامه دهخدا
لیف . (اِ) کیسه ٔ صابون . کیسه ای از پارچه ٔ نازک که صابون در آن نهند و تن شویند با آن . کیسه ای از ململ یا چلوار و امثال آن که صابون در آن نهاده و بدن را بدان شویند. هر کیسه ٔ از چلوار و مانند آن را گویند که در حمام به صابون آلایند و بردن شوخ را بر ...
-
روحی کرمانی
لغتنامه دهخدا
روحی کرمانی . [ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) شیخ احمد (1314-1263 هَ . ق .) از مشاهیر ازلیان و داماد میرزایحیی نوری معروف بصبح ازل و مترجم کتاب حاجی بابا از انگلیسی بفارسی و ژیل بلاس از فرانسه بفارسی ، و یکی از تألیفات مهم او هشت بهشت است که کتاب مبسوط و مفصلی ا...
-
بخیه
لغتنامه دهخدا
بخیه . [ ب َخ ْ ی َ / ی ِ ] (اِ) آجیده و شکاف جامه ای که دوخته باشد. دوخت تنگ و مضبوط. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). دوخت با آجیده های دراز وطولانی . شلال . (ناظم الاطباء). کوکی که روی پارچه با دست یا چرخ خیاطی بزنند. (فرهنگ فارسی معین ). دوختن...
-
صبح ازل
لغتنامه دهخدا
صبح ازل . [ ص ُ ح ِ اَ زَ ] (اِخ ) نام او میرزا یحیی فرزند میرزا عباس از مردم نور مازندران و مؤسس فرقه ٔ ازلیان است . ازلیان و بهائیان دو فرقه اند که پیشوای هر یک از این دو دسته خود را جانشین سیدعلی محمد باب شیرازی میدانند. چنانکه میدانیم سیدعلی محم...
-
اسعد
لغتنامه دهخدا
اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن جهشیاربن ابی شجاع بن حسین بن فرخان انصاری فالی ابزری وزیر اتابک سعدبن زنگی (594 - 623 هَ .ق .). مُکنّی به ابی نصر و ملقب به عمیدالدین ، صاحب قصیده ٔ معروف اشکنوانیّه . وی از فضلاء عصر خود بود.و با امام فخر رازی معاصر...
-
طالبوف
لغتنامه دهخدا
طالبوف . [ ل ِ ب ُ ] (اِخ ) طالب اُف . حاجی ملاعبدالرحیم پسر استاد ابوطالب نجار تبریزی سرخابی در سال 1250 هَ . ق . متولد شد و در حدود شانزده سالگی به تفلیس رفت و به تحصیل زبان روسی و ادبیات آن پرداخت و متدرجاً نزد حکام و علماء روسیه به درستکاری وراست...
-
چاپ
لغتنامه دهخدا
چاپ . (اِ) طبع. باسمه . عملی است که بواسطه ٔ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه ٔ شبیه به آن تهیه کرد. (لغات نو فرهنگستان ). طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگی از روی خط و نوشته . (ناظم الاطباء)؛ چاپ اول ، طبع نخستین کتابی ؛ چاپ عبدالرحیم ، طبع او....