کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفلحان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفلحان
لغتنامه دهخدا
مفلحان . [ م ُ ل ِ ] (اِ) مأخوذ از تازی ، رستگاران . (ناظم الاطباء). به معنی رستگاران است چه مفلح در عربی به معنی رستگار باشد و الف و نون جمع فارسی است . (برهان ). || دهاتی و دهقان و کشاورز. (ناظم الاطباء).
-
مفلحان
لغتنامه دهخدا
مفلحان . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) رودخانه ای است در سرحد ولایت غزال . (برهان ) (آنندراج ) : باد صبا بر آب کر نقش قدافلح آوردتا تو فلاح و فتح را بر شط مفلحان بری .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
نقش افکندن
لغتنامه دهخدا
نقش افکندن . [ ن َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از آفریدن و تصویر کردن . (از آنندراج ) : باد صبا بر آب گر نقش قد افلح افکندهم تو فلاح فتح را بر شط مفلحان بری .خاقانی (از آنندراج ).
-
فلاح
لغتنامه دهخدا
فلاح . [ ف َ ] (ع اِ) طعام سحری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِمص ) باقیماندگی در خیر و نیکویی . (از اقرب الموارد). || زیست . (منتهی الارب ). || رستگاری . (منتهی الارب ). فوز و نجات . (از اقرب الموارد) : باد صبا بر آب کر، نقش قد افلح آوردتا ت...
-
عسقلان
لغتنامه دهخدا
عسقلان . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) از لغات دخیل است . (از المعرب ). شهری است از شام بر کران دریای روم ، و اندر وی مسلمانانند. شهری است با نعمت بسیار و کشت و برز بسیار و خواسته های بسیار. (حدودالعالم ). شهری است بزرگ بر کنار دجله ٔ شام و روم ، وسوری استوار د...
-
خراس
لغتنامه دهخدا
خراس . [ خ َ] (اِ مرکب ) آسیای بزرگی را گویند که آنرا با چارپاگردانند نه با آب . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). آسیای بزرگ که به خر وستورش گردانند. (از شرفنامه ٔ منیری ). آسیای بزرگ و اس که با خر گردانند. (از آنندراج ). نوعی از آسیا که خر یا گاو ...