کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفقود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفقود
/mafqud/
معنی
گمکردهشده؛ گمشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. غایب، گم، گمشده، گمگشته، ناپیدا، ناپدید ≠ پیدا
۲. هدر
دیکشنری
gone, lost, missing
-
جستوجوی دقیق
-
مفقود
واژگان مترادف و متضاد
۱. غایب، گم، گمشده، گمگشته، ناپیدا، ناپدید ≠ پیدا ۲. هدر
-
مفقود
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) گم شده ، ناپدید. ؛~الاثر گمشده ، ناپیدا، ناپدید، پی گم (فره ).
-
مفقود
لغتنامه دهخدا
مفقود. [ م َ] (ع ص ) گم کرده شده . یافته نشده . (از غیاث ) (از آنندراج ). گم . گمشده . ناپدید. غایب . معدوم . (از ناظم الاطباء). از دست بشده . گم شده . ناپیدا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || نایاب . ناپیدا : صاحب عالم و عادل حسن الخلق حسین آنکه در ع...
-
مفقود
دیکشنری عربی به فارسی
گمشده , از دست رفته , ضايع , زيان ديده , شکست خورده گمراه , منحرف , مفقود
-
مفقود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mafqud گمکردهشده؛ گمشده.
-
مفقود
دیکشنری فارسی به عربی
غائب , فقدان , مفقود
-
مفقود
واژهنامه آزاد
گم شده
-
واژههای مشابه
-
مفقود شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. گمشدن، ناپدید شدن ۲. ازبین رفتن ≠ پیدا شدن
-
مفقود کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. گم کردن، ناپدید کردن ≠ پیدا شدن ۲. ازبین بردن
-
مفقود الاثر
فرهنگ واژههای سره
ناپدید، گم نشان
-
مفقود شده
فرهنگ واژههای سره
گم شده، گم شده ناپدید شده
-
lost work
اثر مفقود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اثر قدیمی مفقودشدهای که ردیابی آن ازطریق نقلِقولها و ارجاعات در آثار دیگران، بهویژه معاصران پدیدآور، امکانپذیر است متـ . اثر گمشده
-
مفقود کردن
دیکشنری فارسی به عربی
افقد