کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفصلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفصلة
معنی
لولا , بند , مفصل , مدار , محور , لولا زدن , وابسته بودن , منوط بودن بر
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفصلة
لغتنامه دهخدا
مفصلة. [ م ُ ف َص ْ ص َ ل َ ](ع ص ) تأنیث مفصل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مفصلةالاسامی ؛ که نامشان به شرح آمده است . که نامشان به تفصیل بیان شده است .
-
مفصلة
دیکشنری عربی به فارسی
لولا , بند , مفصل , مدار , محور , لولا زدن , وابسته بودن , منوط بودن بر
-
واژههای همآوا
-
مفسلة
لغتنامه دهخدا
مفسلة. [ م ُ ف َس ْ س ِ ل َ ] (ع ص ) آن زن که چون شویش به خود خواند بهانه آرد. (مهذب الاسماء). زنی که به بهانه ٔ حیض شوی را از خود بازدارد وقت نشاطش و گردن کشی کند و حیله انگیزد. (منتهی الارب ). زنی که چون شوی خواهد با وی بغل خوابی کند به بهانه ٔ حیض...
-
جستوجو در متن
-
لولا زدن
دیکشنری فارسی به عربی
مفصلة
-
منوط بودن بر
دیکشنری فارسی به عربی
مفصلة
-
محور
دیکشنری فارسی به عربی
محور , مفصلة
-
وابسته بودن
دیکشنری فارسی به عربی
عد , مفصلة
-
لولا
دیکشنری فارسی به عربی
فرقة , مفصل , مفصلة
-
مدار
دیکشنری فارسی به عربی
دائرة , مفصلة , منطقة , موضوع
-
مفصل
دیکشنری فارسی به عربی
کافي , مظهر , مفصل , مفصلة , مقية , واسع
-
بند
دیکشنری فارسی به عربی
انشوطة , بند , حافظة الاوراق , خندق , رباط , ربطة , سد , غل , فصاحة , فقرة , فک , مظهر , مفصل , مفصلة , مقالة , مقطع شعري
-
نایب الصداره
لغتنامه دهخدا
نایب الصداره . [ ی ِ بُص ْ ص َ رَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نایب صدر. آنکه به نیابت صدرالوزراء به تمشیت امور پردازد : و امور متعلق به صدر خاصه را در ولایات مفصله ٔ مذکوره ٔ نایب الصدارة و سایر مباشر صدر خانه متوجه میشده اند. (تذکرة الملوک ص 2).
-
ذات ماسل
لغتنامه دهخدا
ذات ماسل . [ ت ُ س ِ ] (اِخ ) (ابرق ...) قال الشمردل بن شریک الیربوعی و کان صاحب شراب : شربت و نادمت الملوک فلم اجدعلی الکأس ندماناً لها مثل دیکل اقل ّ مکاساً فی جزور و ان غلت و اسرع ایضاحاً و انزال مِرجل تری البازل الکوماء فوق خوانه مفصّلة اعضأها ...