کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفروش
/mafruš/
معنی
۱. فرشکردهشده.
۲. گستردهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. فرششده، فرشدار
۲. گسترده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفروش
واژگان مترادف و متضاد
۱. فرششده، فرشدار ۲. گسترده
-
مفروش
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) گسترده شده ، فرش کرده شده .
-
مفروش
لغتنامه دهخدا
مفروش . [ م َ ](ع ص ) گسترده شده و هر جای فرش شده . (ناظم الاطباء). فرش گسترده . فرش شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مفروش کردن ؛ گستردن . فرش گستردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).|| (اِ) بساط و گلیم و فرش . (از ناظم الاطباء). گستردنی : چون ... ...
-
مفروش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mafruš ۱. فرشکردهشده.۲. گستردهشده.
-
مفروش
دیکشنری فارسی به عربی
تغطية بالسجاد
-
جستوجو در متن
-
تغطية بالسجاد
دیکشنری عربی به فارسی
فرش , مفروش
-
carpeted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفپوش، مفروش
-
tessellation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیت، موزاییک کاری، مفروش سازی با اجر موزاییک
-
tessellations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیت ها، موزاییک کاری، مفروش سازی با اجر موزاییک
-
cystadenoma, adenocystoma
تودغدۀ کیسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودغدهای متشکل از تودههای کیسهای که با یاختههای پوششی مفروش شدهاند و حاوی مواد ترشحی هستند
-
سنگ فرش
فرهنگ فارسی معین
(سَ نْ . فَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) زمینی که روی آن را با سنگ مفروش کرده باشند.
-
سنگفرش
لغتنامه دهخدا
سنگفرش . [ س َ ف َ ] (ص مرکب ) زمینی که روی آنرا با سنگ مفروش کرده باشند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
لغز فروختن
لغتنامه دهخدا
لغز فروختن . [ ل ُ غ َ ف ُ ت َ ] (مص مرکب ) لغاز خواندن . لغازخوانی کردن : مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد. حافظ.گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش آه از این لطف به انواع عتاب آلوده .حافظ.
-
ابوفسطون
لغتنامه دهخدا
ابوفسطون . [ اِب ْ ب ُ ف َ ] (اِ) نباتی است بی ساق و بی شکوفه مفروش بر زمین با بیخ سطبر.رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و رجوع به ابوقیطس شود.