کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفرش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفرش
/mafraš/
معنی
۱. هرچیز گستردنی.
۲. جای پَهن کردن فرش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زیرانداز، فرش
۲. جارختخوابی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفرش
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیرانداز، فرش ۲. جارختخوابی
-
مفرش
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آنچه که روی زمین پهن کنند و روی آن بخوابند. 2 - جای فرش کردن .
-
مفرش
لغتنامه دهخدا
مفرش . [ م َ رَ ] (ع اِ) هرچه بگسترانند. ج ، مفارش . (مهذب الاسماء). گستردنی . ج ، مفارش . (منتهی الارب ). چیز گستردنی .(ناظم الاطباء). فرش . (غیاث ) (آنندراج ) : نوبهاران مفرش صدرنگ پوشد تا مگردوستی از دوستان خواجه بوطاهر شود. منوچهری .مجلس به باغ ب...
-
مفرش
لغتنامه دهخدا
مفرش . [ م ِ رَ ] (ع اِ) چیزی است مانند شادگونه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چیزی که بگسترند وبر آن خوابند. (از المنجد). و رجوع مدخل قبل شود.
-
مفرش
لغتنامه دهخدا
مفرش . [ م ُ ف َرْ رَ / م ُ ف َرْرِ ] (ع ص ) جمل مفرش ؛ شتر بی کوهان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج )(از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) (از المنجد).
-
مفرش
لغتنامه دهخدا
مفرش . [ م ُ ف َرْ رِ ](ع ص ) کشت برگ گسترده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کشت برگ گسترده بر زمین . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه فرش می گستراند. (ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ). || آنکه سنگفرش می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از ...
-
مفرش
دیکشنری عربی به فارسی
لا يي , تشک
-
مفرش
فرهنگ فارسی عمید
[عربی: مِفرش، جمع: مفارش] [قدیمی] mafraš ۱. هرچیز گستردنی.۲. جای پَهن کردن فرش.
-
مفرش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mefraš آنچه روی زمین میگستراندند و روی آن میخوابیدند.
-
واژههای مشابه
-
مفرش المائدة
دیکشنری عربی به فارسی
سفره , روميزي
-
مفرش السرير
دیکشنری عربی به فارسی
بالا پوش , روانداز , لحاف , روپوش تختخواب
-
جستوجو در متن
-
مفارش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَفرَش] [قدیمی] mafāreš = مَفرش
-
روانداز
دیکشنری فارسی به عربی
مفرش السرير