کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفتوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفتوح
/matuh/
معنی
۱. گشودهشده؛ بازشده.
۲. کلمهای که دارای فتحه باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. باز، گشاده، گشوده، واز
۲. فتحشده، متصرفشده، مسخر
۳. فتحهدار ≠ مسدود
برابر فارسی
باز
دیکشنری
open
-
جستوجوی دقیق
-
مفتوح
واژگان مترادف و متضاد
۱. باز، گشاده، گشوده، واز ۲. فتحشده، متصرفشده، مسخر ۳. فتحهدار ≠ مسدود
-
مفتوح
فرهنگ واژههای سره
باز
-
مفتوح
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - بازشده ، گشاده شده . 2 - کلمه ای که دارای فتحه باشد.
-
مفتوح
لغتنامه دهخدا
مفتوح .[ م َ ] (ع ص ) گشاده شده . (آنندراج ). گشاده و باز شده . (ناظم الاطباء). گشاده . گشوده . باز. مقابل مسدود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : درهای داد و انصاف که بواسطه ٔ و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان ، مفتوح و گشاده است مغلق ماندی . (جهانگشای ج...
-
مفتوح
دیکشنری عربی به فارسی
باز , ازاد , اشکار , باز کردن , باز شدن
-
مفتوح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] matuh ۱. گشودهشده؛ بازشده.۲. کلمهای که دارای فتحه باشد.
-
مفتوح
دیکشنری فارسی به عربی
براءة الاختراع
-
واژههای مشابه
-
مفتوح شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازشدن، گشوده شدن ۲. فتح شدن، مسخر شدن، بهتصرف درآمدن
-
جستوجو در متن
-
mollitious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفتوح
-
conquered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسخیر کرد، مفتوح
-
باز شدن
دیکشنری فارسی به عربی
افتح , مفتوح
-
مقفل
واژگان مترادف و متضاد
بسته، مسدود ≠ مفتوح
-
باز
دیکشنری فارسی به عربی
ثانية , صقر , مفتوح , هادي