کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفت
/moft/
معنی
آنچه بیزحمت و بدون دادن پول و عوض بهدست آید؛ رایگان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. رایگان، مجانی، ناخریده
۲. کمارزش، ارزان
۳. بیهوده، لاطائل، مزخرف ≠ بمزد، گران
دیکشنری
free
-
جستوجوی دقیق
-
مفت
واژگان مترادف و متضاد
۱. رایگان، مجانی، ناخریده ۲. کمارزش، ارزان ۳. بیهوده، لاطائل، مزخرف ≠ بمزد، گران
-
مفت
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (ص ) 1 - رایگان ، بدون مزد. 2 - مجازاً: هر چیز لغو و بیهوده . ؛ ~چنگ کسی (کن .) ارزانی او، مال او.
-
مفت
لغتنامه دهخدا
مفت . [ م ُ ] (ص ، ق ) رایگان و بدون مزد و بدون اجرت که چلمله و شایان نیز گویند. (ناظم الاطباء). رایگان . به رایگان . مجان . مجاناً. بی بها. بی قیمت . آنچه بی رنج وکوشش به دست آید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنچه بی رنج و محنت به دست آید. (آنندراج ...
-
مفت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] moft آنچه بیزحمت و بدون دادن پول و عوض بهدست آید؛ رایگان.
-
مفت
دیکشنری فارسی به عربی
غير مبرر , مجاني
-
واژههای مشابه
-
مُفت
لهجه و گویش تهرانی
ارزان
-
مفتِ مفت
لهجه و گویش تهرانی
ارزان
-
حرف مفت
واژگان مترادف و متضاد
چرت، عبث، مهمل، یاوه
-
مفت باختن
واژگان مترادف و متضاد
مفت ازدست دادن، به رایگان دادن ≠ مفت به چنگآوردن
-
مفت خوار
فرهنگ فارسی معین
(مُ خا) (ص فا.) کسی که بی رنج و زحمت چیزی به دست می آورد.
-
مفت باز
لغتنامه دهخدا
مفت باز. [ م ُ ] (نف مرکب ) کسی که در قمار کلاه سرش برود. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). حریف گول در قمار. آنکه در قمار او را فریبند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آدمی که در معامله بتوان به سهولت او را فریفت و کلاهش را برداشت . (فرهنگ لغات عامی...
-
مفت بازی
لغتنامه دهخدا
مفت بازی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی مفت باز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مدخل قبل شود.
-
مفت بر
لغتنامه دهخدا
مفت بر. [ م ُ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه رایگان و بدون رنج و زحمت چیزی را می برد. (ناظم الاطباء). || آدمی که در قمار تقلب کند و پول طرف را به حیله و تزویر و با کلاه سازی بگیرد. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). مقامری که بی داشتن نقدی در حلقه ٔ مقامران در...
-
مفت بری
لغتنامه دهخدا
مفت بری . [ م ُ ب َ ] (حامص مرکب ) کار آدم مفت بر و متقلب در قمار، عده ای هستند که کارشان یافتن اشخاص ساده لوح و مفت بردن پول آنهاست و ایشان را مفت بر و عملشان را مفت بری نامند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). صفت آنکه در قمار پولی همراه ندارد و با...