کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفالیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفالیس
/mafālis/
معنی
= مفلس
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفالیس
لغتنامه دهخدا
مفالیس . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُفلِس . (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به مفلس شود.
-
مفالیس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ مُفلِس] [قدیمی] mafālis = مفلس
-
جستوجو در متن
-
محاویج
لغتنامه دهخدا
محاویج . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُحوِج . بی چیزان . حاجتمندان . نیازمندان . محتاجان . مفلسان . مفالیس . (یادداشت مرحوم دهخدا): قوم محاویج ؛ محتاجان . (منتهی الارب ). مردمان محتاج . (ناظم الاطباء) : و اگر این جاه خویش در اغاثت ضعفا و اعانت محاویج صرف ...
-
مفلس
لغتنامه دهخدا
مفلس . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) محتاج . درویش . تهیدست . (از آنندراج ). کسی که فلس و پشیزی نداشته باشد. درویش . تنگدست . بی چیز. بینوا. (از ناظم الاطباء). آنکه وی را مالی باقی نمانده باشد. (از اقرب الموارد). نادار. ندار. بی پا. از پای برفته . آنکه هیچ ندار...
-
شرکت
لغتنامه دهخدا
شرکت . [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ، اِ) انبازی و شراکت . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). همبازی . انبازی . مشارکت . هنبازی . شریک بودن . اتحاد چند کس برای غرض یا نفعی عام یا خاص ....