کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفارصة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفارصة
لغتنامه دهخدا
مفارصة. [ م ُ رَ ص َ] (ع مص ) همدیگر نوبت کردن آب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). با همدیگر آب را نوبت کردن . (ناظم الاطباء). با همدیگر در چیزی نوبت گرفتن . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
فراص
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (مص م .) مفارصه ، به همدیگر نوبت آب دادن .
-
فراص
لغتنامه دهخدا
فراص . [ ف ِ ] (ع ص ) درشت . (اقرب الموارد). || سخت سرخ رنگ . || (اِ) جامه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ما علیه فراص ؛ أی ثوب .(اقرب الموارد). رجوع به فراض شود. || ج ِفِرصَة. (آنندراج ). رجوع به فِرصة شود. || ساذج هندی . (فهرست مخزن الادویه ). || (م...