کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفاخرت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مفاخرت کردن
مترادف و متضاد
افتخار کردن، نازیدن، بالیدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفاخرت کردن
واژگان مترادف و متضاد
افتخار کردن، نازیدن، بالیدن
-
مفاخرت کردن
لغتنامه دهخدا
مفاخرت کردن . [ م ُ خ َ / خ ِ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فخر کردن .افتخار کردن . نازیدن . بالیدن . مباهات کردن : بیش از این در میان ملوک عصر... رسمی بوده است که مفاخرت و مبارزت به عدل و فضل کردندی . (چهارمقاله ص 40). به سبب نسب و صلف شرف مباهات می نمود و...
-
جستوجو در متن
-
مناوات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مناواة ] (مص ل .) 1 - دشمنی کردن با هم . 2 - مفاخرت کردن .
-
فخر آوردن
لغتنامه دهخدا
فخر آوردن . [ ف َ وَ دَ ] (مص مرکب ) تفاخر کردن . فخر فروختن . مفاخرت کردن .
-
کهاء
لغتنامه دهخدا
کهاء. [ ک ِ ] (ع مص ) کاهاه مکاهاة و کهاء؛ مفاخرت کرد آن را. (ناظم الاطباء). رقابت کردن در مفاخرت . (از فرهنگ جانسون ). رجوع به مکاهاة شود.
-
مجاهاة
لغتنامه دهخدا
مجاهاة. [ م ُ ] (ع مص ) نبرد کردن در فخر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مفاخرت . (از اقرب الموارد): جاهاه مجاهاة؛ مفاخرت کرداو را و نبرد کرد با وی در فخریه . (ناظم الاطباء).
-
مجایضة
لغتنامه دهخدا
مجایضة. [ م ُ ی َ ض َ ] (ع مص ) نبرد کردن در فخر. (منتهی الارب ). مفاخرت کردن کسی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مناواءة
لغتنامه دهخدا
مناواءة. [ م ُ وَ ءَ ] (ع مص ) با کسی دشمنی کردن . نِواء. (تاج المصادر بیهقی ). دشمنی کردن با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مفاخرت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مفاخرت و معارضه کردن . (ا...
-
مساماة
لغتنامه دهخدا
مساماة. [ م ُ ] (ع مص ) نبرد کردن کسی را به بزرگی . (منتهی الارب ). با کسی به بزرگی نورد کردن . (المصادر زوزنی ). مفاخرت و مبارات کردن . (اقرب الموارد). و رجوع به مسامات شود.
-
ملایثة
لغتنامه دهخدا
ملایثة. [ م ُ ی َ ث َ ] (ع مص ) خویشتن رابه شیر مانند کردن و مفاخرت کردن به دلیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مباهرة
لغتنامه دهخدا
مباهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) مفاخرت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مباهرت
لغتنامه دهخدا
مباهرت . [ م ُ هََ رَ ](ع اِمص ) (از «مباهرة» عربی ) مفاخرت کردن . مباهات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مباهرة شود.
-
مجابة
لغتنامه دهخدا
مجابة. [ م ُ جاب ْ ب َ ] (ع مص ) نبرد کردن در حسن و طعام و مانند آن . جباب . (منتهی الارب ). نبرد کردن در حسن و نیکویی و طعام و جز آن . (ناظم الاطباء). مبارزه و مفاخرت کردن در حسن و طعام . (از اقرب الموارد).
-
مجاودة
لغتنامه دهخدا
مجاودة. [ م ُ وَ دَ ] (ع مص ) با کسی به جوانمردی نورد کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی نبرد کردن به جوانمردی . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). با کسی در جود مفاخرت کردن . (از اقرب الموارد).