کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مف
معنی
(مُ) (اِ.) (عا.) آب بینی .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
آببینی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مف
واژگان مترادف و متضاد
آببینی
-
مف
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِ.) (عا.) آب بینی .
-
مف
لغتنامه دهخدا
مف . [ م ُ ] (اِ) آب بینی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ترشح غلیظی که از سوراخ بینی سرازیر شود. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
واژههای مشابه
-
مُف
لهجه و گویش تهرانی
آب بینی:تُف و مُفِ = آب دهان و دماغ
-
مُف
لهجه و گویش بختیاری
mof آببینى، ترشحات بینى.
-
VSS, voltile suspended solids
مَجمَف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مواد آلی جامد معلق موجود در آب با فاضلاب متـ . مواد جامد معلق فرّار
-
اشک و مُف
فرهنگ گنجواژه
گریه و آب بینی همراه هم
-
تف و مف
فرهنگ گنجواژه
آب دهان و آب بینی، ترشح بینی و دهان.
-
واژههای همآوا
-
مُف
لهجه و گویش تهرانی
آب بینی:تُف و مُفِ = آب دهان و دماغ
-
مُف
لهجه و گویش بختیاری
mof آببینى، ترشحات بینى.
-
جستوجو در متن
-
مواد جامد معلق فرّار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← مَجمَف
-
آژیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) آجیده .