کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغیرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م َ رَ ] (ع ص ) ارض مغیرة؛ زمین آب داده و ارض مغیورة نیز و بنابر اصل چنین است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). زمین آب خورده از باران . (ناظم الاطباء).
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن اخنس بن شریف الثقفی . صحابی شاعر است و در «یوم الدار» باعثمان بن عفان کشته شد. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1060).
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن امیه . پدر ام السلمه زوجه ٔ رسول (ص ) است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن سعید، ملقب به ابتر کثیرالنواء. رئیس فرقه ٔ مغیریه یکی از فرق پنجگانه ٔ زیدیه . (بیان الادیان ص 34). رئیس فرقه ای از مشبهه موسوم به مغیریه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در زمان امارت خالدبن عبداﷲ القسری در بیرون کوفه خروج...
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن شعبةبن ابی عامربن مسعود ثقفی (متوفی به سال 50 هَ . ق .) و مکنی به ابوعبداﷲ. یکی از سرداران و ولات و دهات عرب و از صحابه ٔ رسول (ص ) است . در طائف (به حجاز) ولادت یافت و در ایام جاهلیت با گروهی از بنی مالک آنجا را ترک کرد ...
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن شعیب التمیمی . او راست : کتاب قرائت کسائی . (از ابن الندیم ).
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن معرض الاسدی ، ملقب به اُقَیشِر (متوفی در حدود 80 هَ . ق .). شاعر هجاگوی . وی از مردم بادیه ٔ کوفه بود و به حیره رفت و آمد داشت . در زمان جاهلیت ولادت یافت و در دوره ٔ اسلام بزیست و عمری طویل یافت و خلافت عبدالملک ...
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن مغیرةبن عبداﷲبن مسعدة الفزاری (متوفی به سال 132 هَ . ق .). از بزرگان عصر مروانی است . مروان بن محمد به سال 131 هَ . ق . حکومت مصر را به وی داد و او 10 ماه در آنجا بود که اجل وی را دریافت . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1...
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن عمروبن ربیعة الحنظلی التمیمی (مقتول به سال 91 هَ . ق .). از شاعران عهد اسلام و از نزدیکان مهلب ابن ابی صفره بود. وی را به سبب انتساب به مادرش ابن حبناء گویند و نیز گویند حبناء لقب پدر او بوده است . وی در نسف (بین جیحون و ...
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن محمد المهلبی . اخباری و نسابه است و کتاب مناکح المهلب از اوست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن مقسم ضبی بولاء، مکنی به ابوهشام . از فقهای محدثین متوفی به سال 136 هَ . ق . است و کتاب الفرائض از اوست . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به تاریخ گزیده چ عبدالحسین نوایی ص 259 شود.
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن مهلب بن ابی صفرة الازدی (متوفی به سال 82 هَ . ق .). از امرا و شجاعان عرب است . پدرش او را در خراسان جانشین خود قرار داد ووی در همانجا درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1062).
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن ولیدبن معاویةبن هشام (متوفی به سال 166 هَ . ق .). یکی از امرای بنی امیه در اندلس است . وی به وسیله ٔ عبدالرحمن ، عم خود کشته شد. (ازاعلام زرکلی ج 3 ص 1063). و رجوع به همین مأخذ شود.
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (اِخ ) رجوع به ابوسفیان مغیرةبن حارث و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب شود.
-
مغیرة
لغتنامه دهخدا
مغیرة. [ م ُ رَ ] (ع ص ) آن اسب که بر آن غارت کنند. (مهذب الاسماء): خیل مغیرة؛ سواران غارت کننده . (از منتهی الارب )(ناظم الاطباء). تأنیث مُغیر. ج ، مغیرات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغیر و مغیرات شود.