کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغوار
معنی
(مِ) [ ع . ] (ص .) سخت جنجگو و غارتگر.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغوار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (ص .) سخت جنجگو و غارتگر.
-
مغوار
لغتنامه دهخدا
مغوار. [ م ِغ ْ ] (ع ص ) بسیارغارت . ج ، مغاویر. (مهذب الاسماء): رجل مغوار؛ مرد سخت غارتگر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد جنگجوی بسیار غارتگر. مُغاوِر. (از اقرب الموارد). یغماگر. بسیار تاراج کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || فرس مغوار؛ اسب...
-
مغوار
دیکشنری عربی به فارسی
تکاور
-
جستوجو در متن
-
تکاور
دیکشنری فارسی به عربی
مغوار
-
مغاویر
لغتنامه دهخدا
مغاویر. [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مِغوار. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مغوار شود.
-
امامة
لغتنامه دهخدا
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) دختر حمزةبن عبدالمطلب بود. صاحب الاصابة از کتاب المحبر ابوجعفربن حبیب نویسد: هنگامی که رسول اکرم از عمره ٔ قضا برمیگشت ، امامه پیش آمد و از گور پدرش پرسیدن گرفت . چون این خبر به حسان بن ثابت رسید ابیات زیر را سرود:تسائل عن قر...