کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغناطیسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغناطیسی
لغتنامه دهخدا
مغناطیسی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به مغناطیس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مغناطیس شود.- خواب مغناطیسی ؛ خواب بند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به خواب بند شود.- قوه مغناطیسی ؛ در تداول ، قوه ٔ جاذبه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا...
-
واژههای مشابه
-
مغناطيسي
دیکشنری عربی به فارسی
اهن ربايي
-
طیف مغناطیسی
لغتنامه دهخدا
طیف مغناطیسی . [ طَ / طِ ف ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شکل مخصوصی است که براده های آهن که در روی صفحه ریخته شده است بر اثر قرار دادن آهن ربائی در زیر صفحه بخود میگیرند، از جریان الکتریک نیز آن شکل پیدا میشود.
-
magnetic confinement
محصورسازی مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نگهداری پلاسما در ناحیهای از فضا با استفاده از میدان مغناطیسی
-
magnetic map, magnetic chart
نقشۀ مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نوعی نقشۀ خاصمنظوره که پراکندگی یکی از عناصر مغناطیسی را سدهبهسده نشان میدهد
-
magnetic inclination
مـِیل مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زاویۀ میان مؤلفۀ افقی و راستای میدان مغناطیسی کل
-
magnetic mine
مین مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مینی که در میدان مغناطیسی هدف عمل میکند
-
ferrimagnetic
فِرّیمغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به فِرّیمغناطیس
-
magnetic profile
نیمرخ مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نیمرخی از ساختار زمینشناختی که نشاندهندۀ بیهنجاریهای مغناطیسی است
-
magnetic stirrer
همزن مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی وسیلۀ آزمایشگاهی دارای آهنربای چرخان که از آن برای هم زدن مایعات استفاده میکنند
-
maglev train
قطار مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری که با استفاده از انرژی برق و رانش مغناطیسی حرکت میکند و هیچ تماس و اصطکاکی با ریل ندارد
-
magnetic polarity
قطبایی مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دارا بودن دو قطب مخالف در اجسام مغناطیسی
-
magnetic polarization
قطبش مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، شیمی] قطبدار شدن برخی مولکولها یا ساختارهای بلوری در میدان مغناطیسی به سبب ماهیت نامتقارن آنها
-
magnetic pole, dip pole
قطب مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] هریک از دو نقطه بر روی سطح زمین که در آنجا نصفالنهارهای مغناطیسی همگرا هستند