کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغلنبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغلنبی
لغتنامه دهخدا
مغلنبی . [ م ُ لَم ْ ] (ع ص ) چیره و غالب و فروگیرنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اغلنباء
لغتنامه دهخدا
اغلنباء. [ اِ ل ِ ] (ع مص ) چیره گردیدن بر کسی و فروگرفتن او را: اغلنباه اغلنباءً؛ غلبه و علاه فهو مغلنب . (از اقرب الموارد). مغلنبی کمحرنجم للفاعل ؛ چیره و غالب بر تو و فروگیرنده . (منتهی الارب ).
-
غالب
لغتنامه دهخدا
غالب . [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از غلبه . غلبه کننده . چیره . قاهر. پیروز. زبردست . توانا. خداوند دست . ظاهر. فایق . فیروز. سرآمده . (آنندراج ). پیش آمده . (آنندراج ) : به پیش دل ما همه روشن است که بر آن همه غالب این یک تن است . فردوسی .شرم خداآفرین ...