کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغلق
/moqlaq/
معنی
۱. دشوار؛ مبهم.
۲. [قدیمی] بستهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ابهامآمیز، پیچیده، دشوار، سخت، صعب، غامض، مبهم، مشکل، معقد ≠ ساده، سهل
دیکشنری
abstruse, jawbreaker
-
جستوجوی دقیق
-
مغلق
واژگان مترادف و متضاد
ابهامآمیز، پیچیده، دشوار، سخت، صعب، غامض، مبهم، مشکل، معقد ≠ ساده، سهل
-
مغلق
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ) [ ع . ] (اِمف .) مشکل ، دشوار، غامض .
-
مغلق
لغتنامه دهخدا
مغلق . [ م ِ ل َ ] (ع اِ) تیری است از تیرهای قمار یا تیر هفتم در مضعف قمار. ج ، مغالیق ، مغالق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و گویند مغالق از صفات تیرهایی است که به هدف خورد و از نامهای آن نیست .(از اقرب الموارد). |...
-
مغلق
لغتنامه دهخدا
مغلق . [ م ُ غ َل ْ ل َ ] (ع ص ) بسته . مُغلَق : از فضل به یک حدیث او الکن بگشاید صد در مغلق را. قطران (دیوان چ محمد نخجوانی ص 12).و رجوع به تغلیق و مغلق شود.
-
مغلق
لغتنامه دهخدا
مغلق . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) بسته . (دهار): باب مغلق ؛ در بسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و اگرچه کرم این بزرگان مغلق ابد است و چشمه ٔ سخای این مهتران منجمد سرمدی . (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 250). درهای داد و انصاف که بواسطه ٔ...
-
مغلق
دیکشنری عربی به فارسی
محصور , مسدود , محرمانه , بسته , ممنوع الورود
-
مغلق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moqlaq ۱. دشوار؛ مبهم.۲. [قدیمی] بستهشده.
-
مغلق
دیکشنری فارسی به عربی
شخص
-
واژههای مشابه
-
مغلق گو
لغتنامه دهخدا
مغلق گو. [ م ُ ل َ ] (نف مرکب ) که مغلق گوید. آنکه دریافت معنی سخن وی دشوار باشد. (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغلق شود.
-
مغلق نویس
لغتنامه دهخدا
مغلق نویس . [ م ُ ل َ ن ِ ] (نف مرکب ) که مغلق نویسد. آنکه دریافت معنی نوشته ٔ او دشوار باشد. (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغلق شود.
-
اِجْتِماعٌ مُغْلَقٌ
دیکشنری عربی به فارسی
جلسه بسته , اجلاس در پشت درهاي بسته , جلسه غير علني , جلسه سرّي , نشست محرمانه
-
جستوجو در متن
-
محصور
دیکشنری فارسی به عربی
مغلق
-
ممنوع الورود
دیکشنری فارسی به عربی
مغلق