کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغلغل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغلغل
/moqalqal/
معنی
مکتوب و رسالهای که از شهری به شهر دیگر فرستاده شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغلغل
لغتنامه دهخدا
مغلغل . [ م ُ غ َغ َ ] (ع ص ) مُغَلغَلَة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مغلغلة شود. || این کلمه در بیت زیر از عنصری که در دیوان چ دبیرسیاقی ص 57 و دیوان چ قریب ص 75 و در یادداشتی از مرحوم دهخدا آمده و غالیه مالیده معنی شده است ، با توجه به کلمه غالیه پس ...
-
مغلغل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moqalqal مکتوب و رسالهای که از شهری به شهر دیگر فرستاده شود.
-
واژههای همآوا
-
مقلقل
لغتنامه دهخدا
مقلقل . [ م ُ ق َ ق َ ] (ع ص ) بیقرار. || (اِ) به معنی شراب نیز آمده . (غیاث ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
مغلغلة
لغتنامه دهخدا
مغلغلة. [ م ُ غ َ غ َ ل َ ] (ع ص ) پیغام فرستاده . (مهذب الاسماء). پیغام و کتاب که از شهری به شهری برند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مکتوب و رساله ای که از شهری به شهر دیگر حمل کنند. مغلغل . (ناظم الاطباء): رسالة مغلغلة؛ رساله ای که از شهری به شهر دیگ...
-
مفلفل
لغتنامه دهخدا
مفلفل . [ م ُ ف َ ف َ ] (ع ص ) شعر مفلفل ؛ موی سخت مرغول . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). موی سخت مجعد. (از اقرب الموارد) : و هم سود مفلفل الشعور. (اخبار الصین و الهند ص 5، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغلغل شود. || ثوب مفلفل ؛...