کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغفور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغفور
/maqfur/
معنی
آمرزیدهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آمرزیده، بخشوده، مبرور، مرحوم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغفور
واژگان مترادف و متضاد
آمرزیده، بخشوده، مبرور، مرحوم
-
مغفور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) آمرزیده شده .
-
مغفور
لغتنامه دهخدا
مغفور. [ م َ ](ع ص ) آمرزیده شده . گناه پوشیده شده . (آنندراج ). آمرزیده شده . (ناظم الاطباء). آمرزیده . خدابیامرز. عفوشده . بخشوده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خود نکردم گنه وگر کردم هست اندر کرم گنه مغفور. مسعودسعد.مجلس او بهشت شد که در اوگنه بن...
-
مغفور
لغتنامه دهخدا
مغفور. [ م ُ ] (ع اِ) به معنی مغفار است . ج ، مغافیر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به مغفار شود.
-
مغفور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maqfur آمرزیدهشده.
-
واژههای مشابه
-
خاقان مغفور
لغتنامه دهخدا
خاقان مغفور. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) لقبی است که پس از مرگ فتحعلی شاه قاجار به او داده اند.
-
جستوجو در متن
-
خدابیامرز
واژگان مترادف و متضاد
مرحوم، مغفور، شادروان ≠ خدانیامرز
-
آمرزیده
واژگان مترادف و متضاد
بخشوده، شادروان، مرحوم، مغفور
-
شادروان
واژگان مترادف و متضاد
بخشوده، زندهیاد، فقید، مرحوم، مغفور
-
خدابیامرز
فرهنگ فارسی معین
( ~. مُ)(ص مر.)مرحوم ، شادروان ، مغفور. (در مورد مرده گویند).
-
فردوس مکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. عربی] [قدیمی] ferdo[w]smakān آنکه در بهشت جای دارد؛ جنتمکان: مرحوم مغفور فردوسمکان.
-
بخشوده
واژگان مترادف و متضاد
۱. معاف، معفو ۲. معذور ۳. شادروان، مرحوم، مغفور
-
غفران پناه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qofrānpanāh در پناه آمرزش و بخشایش الهی؛ عنوانی برای شخص مرده؛ مرحوم؛ مغفور.