کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغزور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغزور
لغتنامه دهخدا
مغزور. [ م َ ] (ع ص ) بسیار باران رسیده و گویند مکان مغزور. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مدخل بعد شود.
-
واژههای همآوا
-
مغضور
لغتنامه دهخدا
مغضور. [ م َ ] (ع ص ) مرد مبارک یا فراخ زندگانی خوش عیش . گویند: بنو فلان مغضورون ؛ یعنی بنو فلان در فراوانی و نیکویی هستند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مرد مبارک یا فراخ زندگانی . ج ، مغضورون ، مغاضیر. (از اقرب الموارد).