کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغزا
/maqzā/
معنی
= مغزی maqzā
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغزا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مغزیٰ] [قدیمی] maqzā = مغزی maqzā
-
واژههای همآوا
-
مقذع
لغتنامه دهخدا
مقذع . [ م ُذِ ] (ع ص ) دشنام دهنده و بدگوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). من قال فی الاسلام شعراً مقذعاً فلسانه هدر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
مقزع
لغتنامه دهخدا
مقزع . [ م ُ ق َزْ زَ ] (ع ص ) شتاب رو و سبک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). سریع و خفیف از هر چیز. (از اقرب الموارد). || نویدرسان که جهت بشارت مجرد و از اشغال دیگر فارغ کرده باشند او را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از...
-
جستوجو در متن
-
مغازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَغزیٰ] [قدیمی] maqāzi = مغزا