کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغرب باد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغرب باد
لهجه و گویش تهرانی
باد غرب
-
واژههای مشابه
-
مَغْرِبَ
فرهنگ واژگان قرآن
مغرب- محل غروب
-
مغرب زمین
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) مجموعة کشورهایی که در مغرب زمین قرار گرفته اند (اعم از اروپا و امریکا)، غرب .
-
دریای مغرب
لغتنامه دهخدا
دریای مغرب . [ دَرْ ی ِ م َ رِ ] (اِخ ) دریای مدیترانه . بحرالشام . بحرالروم : گاه گفتی که خاطر اسکندریه دارم که هواش خوش است و بازگفتی نه که دریای مغرب مشوش است . (گلستان سعدی ). بر دریای مغرب برفتی و قدمت تر نشدی . (گلستان سعدی ). شنیدم که دریای مغ...
-
شاه مغرب
لغتنامه دهخدا
شاه مغرب . [ هَِ م َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از هلال یعنی ماه شب اول است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
عنقاء مغرب
لغتنامه دهخدا
عنقاء مغرب . [ ع َ ءُ م ُ رِ ] (اِخ ) همان عنقاء است که بصورت توصیف خوانده شود، و عنقاء مُغرب بصورت اضافه نیز خوانده شده است . رجوع به عنقاو اقرب الموارد و منتهی الارب شود. آن را در تداول فارسی عنقای مُغرب گویند. رجوع به عنقای مُغرب شود.- حلّقت ْ به ...
-
عنقای مغرب
لغتنامه دهخدا
عنقای مغرب . [ ع َ ی ِ م ُ رِ ] (اِخ ) مرغی بود بس عظیم و درازگردن . و مُغرب ازاین جهت گویند که طیور را فرومیبرد و اطفال و دختران را نیز بلع میکرد. و بعضی نوشته اند که بفتح راء، بمعنی نو و غریب آورده شده ، چون عنقا را حق تعالی به هیئت عجیب آفریده بود...
-
مغرب اقصی
لغتنامه دهخدا
مغرب اقصی . [ م َ رِ ب ِ اَ صا ] (اِخ ) رجوع به مغرب (اِخ ) شود.
-
مغرب اوسط
لغتنامه دهخدا
مغرب اوسط. [ م َ رِ ب ِ اَو س َ ] (اِخ ) الجزایر و یا ظاهراً تونس و الجزایر مراد است و این کلمه را ابن البیطار مکرر استعمال کرده است از جمله در کلمه ٔ صفیرا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغرب شود.
-
مغرب زمین
لغتنامه دهخدا
مغرب زمین .[ م َ رِ زَ ] (اِ مرکب ) کشورهای واقع در مغرب اعم از اروپا و امریکا. کشورهای غربی . مقابل مشرق زمین .
-
مغرب شمالی
لغتنامه دهخدا
مغرب شمالی . [ م َ رِ ب ِ ش ِ ] (اِخ ) ساحلی است در شمال افریقای غربی که در کنار دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس واقع است . مساحت آن 17713 کیلومتر مربع است و 1314000 تن سکنه دارد. این ناحیه را «ریف » نیز می نامند. مرکز آن شهر تتوان و از شهرهای مهم آن م...
-
مغرب زمینی
لغتنامه دهخدا
مغرب زمینی . [ م َ رِ زَ ] (ص نسبی ) اهل مغرب زمین . از مردم مغرب زمین . مقابل مشرق زمینی . و رجوع به مغرب زمین شود.
-
مغرب زمین
دیکشنری فارسی به عربی
غرب
-
کشور مغرب
دیکشنری فارسی به عربی
مغرب