کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغتذا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغتذا
لغتنامه دهخدا
مغتذا. [ م ُ ت َ ] (ع اِ) در بیت زیر به معنی غذا، و به مجاز مایه ٔ تفریح ، سبب خوشحالی ، سرگرمی ، موجب انبساط آمده است : لابه کردش ترک کز بهر خدالاغ می گو کان مرا شد مغتذا.مولوی (مثنوی چ خاور ص 377).
-
واژههای همآوا
-
مقتضا
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواست، نیاز، احتیاج ۲. لازم، لازمه ۳. حاجت، ضرورت، لزوم
-
مقتضا
لغتنامه دهخدا
مقتضا. [ م ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) تقاضاکرده شده . طلب شده . درخواست شده . ضرورشده و محتاج شده . (از ناظم الاطباء). اقتضا. خواست . لازمه . لازم . بایست . بایسته : از مقتضای عدل دور نباشد و به کامکاری سلاطین و تهور ملوک منسوب نگردد. (کلیله و دمنه ). مقتضای...
-
مقتضا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مقتضیٰ] moqtazā ۱. اقتضاشده؛ خواست؛ نیاز.۲. [قدیمی] لازمه؛ درخور.