کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغبون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغبون
/maqbun/
معنی
گولخورده در معامله؛ فریبخورده در خریدوفروش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زیاندیده، زیانکار
۲. غبندار، فریبخورده، گولخورده ≠ راضی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغبون
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیاندیده، زیانکار ۲. غبندار، فریبخورده، گولخورده ≠ راضی
-
مغبون
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) فریب خورده در خرید و فروش .
-
مغبون
لغتنامه دهخدا
مغبون .[ م َ ] (ع ص ) فریب خورده در خرید و فروخت و زیان رسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فریب خورده و فریفته شده وگول خورده و بیشتر در معامله گویند. الحدیث : المغبون لامحمود و لامأجور. (ناظم الاطباء). فریب خورده در بیع. (از اقرب الموارد). زیان دید...
-
مغبون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maqbun گولخورده در معامله؛ فریبخورده در خریدوفروش.
-
واژههای مشابه
-
مغبون شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیاندیدن ۲. غبن داشتن، گول خوردن
-
مغبون کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیان زدن، ضرر زدن، زیاندیده کردن، خسارتدیدن ۲. گول زدن
-
مغبون کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احتيال , اخدع , نورس
-
جستوجو در متن
-
تو پاچه رفتن
لهجه و گویش تهرانی
مغبون شدن
-
زیانکار
واژگان مترادف و متضاد
متضرر، مغبون
-
زیاندیده
واژگان مترادف و متضاد
خاسر، متضرر، مغبون ≠ منتفع
-
diddling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی ادبی، فریب دادن، مغبون کردن، فریفتن
-
diddled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیم شد، فریب دادن، مغبون کردن، فریفتن
-
مغبونی
لغتنامه دهخدا
مغبونی . [ م َ ] (حامص ) مغبون شدن . حالت و چگونگی مغبون . زیان دیدگی . فریب خوردگی در معامله و جز آن : اکنون ز مفلسی چه نوی چندین بردرد مانی و غم مغبونی . ناصرخسرو.و رجوع به مغبون شود.