کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغالطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مغالطة
معنی
سفسطه , دليل سفسطه اميز , استدلا ل غلط
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغالطة
لغتنامه دهخدا
مغالطة. [ م ُ ل َ طَ ] (ع مص ) باکسی غلط آوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). غلاط. به غلط انداختن و یکدیگر را غلط دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به غلط افکندن کسی را. (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مغالطة
دیکشنری عربی به فارسی
سفسطه , دليل سفسطه اميز , استدلا ل غلط
-
واژههای مشابه
-
مغالطه
واژگان مترادف و متضاد
سفسطه، قیاس فاسد، مغالطت، مغلطه
-
مغالطه
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ طِ) [ ع . مغالطة ] (مص ل .) یکدیگر را به غلط انداختن .
-
مغالطه
لغتنامه دهخدا
مغالطه . [ م ُ ل َ طَ / ل ِ طِ ] (از ع ، اِمص ) مغالطة. مغلطه با همدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به مغالطة شود. || (اصطلاح منطق ) عبارت است از قیاس که فاسد باشد به واسطه ٔ اختلال شرطی معتبر در انتاج به حسب کمیت یا کیفیت یا از جهت صورت یا ماده . (نفایس...
-
مغالطه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مغالطَة] moqālate ۱. یکدیگر را به غلط انداختن.۲. دلیل سست و غلط آوردن.
-
مغالطه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مغلطه کردن، سفسطه کردن ۲. به غلط افکندن
-
مغالطه کردن
لغتنامه دهخدا
مغالطه کردن . [ م ُ ل َ طَ / ل ِ طِ ک َ دَ ](مص مرکب ) سفسطه کردن : اول مرتبه بعضی ازحکام ولایات و سرکردگان مغالطه خواهند کرد. (منشآت قائم مقام چ قائمقامی ص 154). و رجوع به مغالطه شود.
-
مغالطه و سفسطه
فرهنگ گنجواژه
جدل فلسفی و بیهوده بافی.
-
جستوجو در متن
-
دلیل سفسطه امیز
دیکشنری فارسی به عربی
مغالطة
-
استدلا ل غلط
دیکشنری فارسی به عربی
مغالطة
-
pathetic fallacy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مغالطه احساساتی
-
سفسطه
دیکشنری فارسی به عربی
معبود , مغالطة