کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغال
لغتنامه دهخدا
مغال . [ م ِ ] (ع اِ) ج ِ مَغلَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به مغلة شود.
-
مغال
لغتنامه دهخدا
مغال . [ م ُ ] (ع ص ) بچه ٔ غیل خوار. مُغْیَل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مغال
لغتنامه دهخدا
مغال . [ م ُ ] (ع مص ) غَول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به غول شود.
-
واژههای همآوا
-
مقال
واژگان مترادف و متضاد
۱. بحث، سخن، قول، گفتگو ۲. مقاله
-
مقال
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمص .) گفتار، گفتگو.
-
مقال
لغتنامه دهخدا
مقال . [ م َ ] (ع مص ) گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). قول . قیل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || (اِ) گفتگو. (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخنگویی . سخن . گفتار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و سخن ایشان بشنوم و بدانم مقال و سیرت...
-
مقال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] maqāl گفتگو؛ گفتار.
-
مقال
واژهنامه آزاد
مَقال؛ گفتار، گفت و گو. || طوطی مقال:کنایه از خوش سخن، فصیح.
-
جستوجو در متن
-
مغیل
لغتنامه دهخدا
مغیل . [م ُغ ْ ی َ ] (ع ص ) بچه ٔ غیل خوار. مُغال . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). بچه ٔ غیل خوار. (ناظم الاطباء).
-
مغلة
لغتنامه دهخدا
مغلة. [ م َ ل َ ] (ع اِ) درد شکم ستور از علف یا خاک خوردن . || تباهی . || (ص ) میش و بز که سالی دو بار بچه دهد. ج ، مِغال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).