کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغابن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغابن
لغتنامه دهخدا
مغابن . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مَغبَن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بنهای ران . (غیاث ) (آنندراج ). کشهای ران و بغل . (ناظم الاطباء). و رجوع به مغبن شود.
-
جستوجو در متن
-
مغبن
لغتنامه دهخدا
مغبن . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) بغل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زیر بغل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || بن ران . ج ، مغابن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کش ران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا...
-
جدوار
لغتنامه دهخدا
جدوار. [ ج َدْ ] (اِ) معرب زدوار است که ماه پروین باشد. گویند خوردن آن دفع زهر مار و عقرب کند. (برهان ) (از آنندراج ). مساوی جذوار . رجوع به گل و گلاب ص 290 و دزی ج 1ص 175 و 438 ذیل درونج شود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بیخی است مخروطی شکل سیاه رنگ به ...
-
زباد
لغتنامه دهخدا
زباد. [ زَ ] (ع اِ) عرقی و چرکی باشد که آن رااز میان پای جانوری گیرند و آن جانور بگربه مانند باشد لیکن سر او از سر گربه کوچکتر است و آن عرق بغایت خوشبوی میباشد و از جمله ٔ عطریات مشهور است . (برهان قاطع). جنسی از عطریات که از لای گربه پدید آید. (شرفن...