کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مع-دة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مارس الجنس مع
دیکشنری عربی به فارسی
گاييدن , سپوختن
-
أجري حِواراً مَعَ
دیکشنری عربی به فارسی
گفتگو کرد با , مذاکره کرد با
-
أجري محادَثاتٍ مع ممثّلي…
دیکشنری عربی به فارسی
با نمايندگان … گفتگو (مذاکره) کرد , با فرستادگان … مذاکره نمود
-
مع الإحتفاظ بـ
دیکشنری عربی به فارسی
با حفظ , با رعايتِ , با محفوظ دانستنِ
-
قیاس مع الفارق
واژهنامه آزاد
(قیاسِ مَعَ الفارِق):دو چیز نامربوط را با هم مقایسه کردن، استفاده از یک دلیل یا مثال برای اثبات چیزی که با آن دلیل یا مثال مناسبتی ندارد
-
قیاس مع الفارق
واژهنامه آزاد
قیاس مع الفارق یا مقایسه نادرست یا مغالطه تمثیل از طریق اهمال در شرایط استدلال استقرایی پدید می آید که موضوع آن سرایت حکم یک امر به امر دیگر باشد بدون آنکه شباهت کاملی میان آن ها وجود داشته باشد. در منطق به مقایسه، تمثیل گفته می شود.
-
عشوه ده
لغتنامه دهخدا
عشوه ده . [ ع ِش ْ وَ / وِ دِه ْ ] (نف مرکب ) عشوه دهنده . فریب دهنده . فریبکار : شه وزیری داشت رهزن عشوه ده کاو بر آب از مکر بربستی گره . مولوی .بگو آنچه دانی که حق گفته به نه رشوت ستانی و نه عشوه ده . سعدی .دنیا زنیست عشوه ده ودلستان ولیک با کس همی...
-
کچل ده
لغتنامه دهخدا
کچل ده . [ ک َ چ َ دِ ] (اِخ ) دهی است در ناحیه ٔ رودبار سفلی در نور مازندران . (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران ص 150 و بخش انگلیسی ص 111). دهی است از دهستان میان رود سفلای بخش نور در شهرستان آمل . معتدل و مرطوب . سکنه 100 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
-
کبوترگاه ده
لغتنامه دهخدا
کبوترگاه ده . [ ک َ ت َ دِ ] (اِخ ) دهی از توابع شهرستان آمل . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 153 شود.
-
گله ده
لغتنامه دهخدا
گله ده . [ گ َ ل َ دِ ه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش آستارا شهرستان اردبیل که در 19 هزارگزی جنوب باختر آستارا باردبیل واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 341 تن است . آب آنجا از رودخانه و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زر...
-
کهنه ده
لغتنامه دهخدا
کهنه ده . [ ک ُ ن ِ دِه ْ ] (اِخ ) مرکز دهستان فریم است که در بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری واقع است و120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 3).
-
کیسه ده
لغتنامه دهخدا
کیسه ده . [ س ِ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان هرازپی است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 100 تن سکنه دارد. این ده معروف به ناصرآباد می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
گیل ده
لغتنامه دهخدا
گیل ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهشال بخش آستانه شهرستان لاهیجان . واقع در 18هزارگزی شمال خاوری آستانه و 6 هزارگزی دهشال . محلی جلگه و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنه ٔ آن 1561 تن است . محصول عمده ٔ آن برنج ، ابریشم و کنف و شغل اهالی زراعت و...
-
کروج ده
لغتنامه دهخدا
کروج ده . [ ک ُ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نقاب بخش جغتای شهرستان سبزوار. جلگه ای و معتدل است و 399 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کرده ده
لغتنامه دهخدا
کرده ده . [ ک ُ دَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایردموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل . کوهستانی و معتدل است و 598 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).