کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معیت
/ma'iy[y]at/
معنی
۱. با هم بودن؛ همراه بودن.
۲. همراهی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
با، به همراه، مع، همراهی ≠ بدون، بی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معیت
واژگان مترادف و متضاد
با، به همراه، مع، همراهی ≠ بدون، بی
-
معیت
فرهنگ فارسی معین
(مَ یَّ) [ ع . معیة ] (مص جع .) همراهی ، مشارکت .
-
معیت
لغتنامه دهخدا
معیت . [ م َ عی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) همراهی . (غیاث ) (ناظم الاطباء). صحابت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از استاد ابوعلی شنیدم که گفت صابران فیروزی یافتند به عز هر دو سرای زیرا که از خدای معیت یافتندچنانکه گوید ان اﷲ مع الصابرین . (ترجمه ٔ رس...
-
معیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معیّة] ma'iy[y]at ۱. با هم بودن؛ همراه بودن.۲. همراهی.
-
واژههای همآوا
-
مایت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مائت] [قدیمی] māyet آنکه نزدیک به مرگ است.
-
معیة
لغتنامه دهخدا
معیة. [ م َ عی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) همراهی . (آنندراج ). و رجوع به معیت شود. || گاهی از این لفظ اشاره باشد به این آیت : ان اﷲ مع الصابرین . (آنندراج ).
-
معیة
لغتنامه دهخدا
معیة. [ م ُ ع َی ْ ی َ ] (ع اِ مصغر) تصغیر ابومعاویة یعنی یوز. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مع
واژگان مترادف و متضاد
با، معیت ≠ بدون، بی
-
بیرله
لغتنامه دهخدا
بیرله . [ ل َ ] (ترکی ، حرف اضافه ) بمعنی باء معیت . (آنندراج ) (غیاث ).
-
له
لغتنامه دهخدا
له . [ ل َه ْ ] (ترکی ، حرف اضافه ) در ترکی ترجمه ٔ «با» که برای معنی معیت آید و در اصل «اِلَه » بوده به کسر همزه . (غیاث ).
-
و
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (حر رب ، عطف ) حرف عطف است و آن دو کلمه یا دو جمله را به هم پیوند دهد و آن به معانی ذیل آید: 1 - (معیت و مصاحبت ) با. 2 - (حالیه ) حال آن که ، در صورتی که . 3 - با آن که با وجودی که .
-
وا
فرهنگ فارسی معین
(حراض .) 1 - به معنی «با» معیت را رساند: گویند ما وا شماییم [ و دین شما. ] ... 2 - به معنی «به »: بندة من (خدا) پشت وامن داد و کار وامن گذاشت .
-
معیة
لغتنامه دهخدا
معیة. [ م َ عی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) همراهی . (آنندراج ). و رجوع به معیت شود. || گاهی از این لفظ اشاره باشد به این آیت : ان اﷲ مع الصابرین . (آنندراج ).