کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معن زائده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معن زائده
لغتنامه دهخدا
معن زائده . [ م َ ن ِ ءِ دَ ] (اِخ ) معن بن زائده : در جود بر زیادتی از معن زائده وز فضل فضل داری بر فضل برمکی . سوزنی .نه معن زائده ای کز ید عطاده خودز معن زائده ای در عطا دهی ازید. سوزنی .نه معن زائده دانم نه حاتم طائی نه آنکه از پی هجران میهمان بگ...
-
واژههای مشابه
-
ابن معن طائی
لغتنامه دهخدا
ابن معن طائی . [ اِ ن ُ م َ ن ِ ] (اِخ ) مردی از قدماء جاهلیت موسوم به ثوب ، و او جدّ عمروبن المسیح بن کعب است .
-
جستوجو در متن
-
ابوخالد
لغتنامه دهخدا
ابوخالد. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) یزیدبن مزیدبن زائده . برادرزاده ٔ معن بن زائده . رجوع به یزید... شود.
-
ابوالولید
لغتنامه دهخدا
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) معن بن زائده . رجوع به معن ... شود.
-
ازید
لغتنامه دهخدا
ازید. [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از زائد. بیشتر. زیاده تر. زائدتر. بسیارتر. بیش از : نه معن زائده ای کز ید عطاده خودز معن زائده ای در عطادهی ازید.سوزنی .
-
زایدة
لغتنامه دهخدا
زایدة. [ ی ِ دَ ] (اِخ ) زائده . ابن عبداﷲبن مطربن شریک . پدر معن بن زایده است . (از تاریخ سیستان چ بهار ص 143). و رجوع به وفیات الاعیان ج 2 ص 159، معن بن زائده شود.
-
انتحال کردن
لغتنامه دهخدا
انتحال کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شعر یا سخن دیگری را گرفتن :مرا هم سزد که این ابیات را از حسن اسدی در مرثیه ٔ معن زائده انتحال کنم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 446).
-
عولقی
لغتنامه دهخدا
عولقی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی بن محمدبن ناصر عولقی . از امیران حضرموت و از عوالق بود و اغلب در حیدرآباد سکونت داشت و بسال 1284 هَ . ق . در آنجا درگذشت . و قبله ٔ عوالق در حضرموت منتسب به معن بن زائده ٔ شیبانی است . (از الاعلام زرکلی ).
-
ابن ابی العوجاء
لغتنامه دهخدا
ابن ابی العوجاء. [ اِ ن ُ اَ بِل ْ ع َ ] (اِخ ) عبدالکریم ، خال معن بن زائده ٔ معروف است . او باطناً از پیروان کیش مانی بود و در سال 155 هَ.ق . والی کوفه او را بی اجازت خلیفه بقتل رسانید، و بعض مورخین گویند والی بهمین جهت معزول گردید. هنگامی که او را...
-
مروان
لغتنامه دهخدا
مروان . [ م َرْ ] (اِخ )ابن سلیمان بن یحیی بن حفصة یزید از شاعران درجه ٔ یک عرب است . جد او ابوحفصه مولای مروان بن حکم بود. مروان به سال 105 هَ . ق . متولد شد و در عصر امویان در یمامه پرورش یافت و در اوایل عصر عباسی بزیست و المهدی و هارون الرشید و مع...
-
ابن ابی حفصه
لغتنامه دهخدا
ابن ابی حفصه . [ اِ ن ُ اَ ح َ ص َ ] (اِخ ) ابوالهندام مروان بن سلیمان بن یحیی بن ابی حفصه ٔ شاعر (105-182 یا 181 هَ .ق .). اصلاً ایرانی و جد او ابوحفصه از مردم اصطخر فارس بوده . در زمان عثمان به کودکی او را به مدینه بردند و بعضی گویند طبیبی یهودی بو...
-
ابن صابونی
لغتنامه دهخدا
ابن صابونی . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) کمال الدین عبدالرزاق بن احمدبن محمد، و او را ابن فوطی نیز میگفتند. از مشاهیر علمای حدیث و تاریخ و صاحب ید طولی در حکمت . مولد او به سال 642 هَ .ق . و وفات 723. و گویند او از اخلاف معن بن زائده ٔ شیبانی است . آنگاه که هل...
-
یزید
لغتنامه دهخدا
یزید.[ ی َ ] (اِخ ) ابن مزیدبن زائده شیبانی ، مکنی به ابوخالد و ابوزبیر و معاصر هارون الرشید، در سخا و کرم مشهور بود. شاعران در مدح وی اشعار فراوانی گفته و صله های بیکرانی گرفته اند. وی برادرزاده ٔ معن بن زائد معروف بود و در مکارم او نوادر بسیاری مشه...