کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معني پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
معنی
واژهنامه آزاد
معنی کلمه ها
-
معنیشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← معنایی
-
semanticist
معنیشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] متخصص در علم معنیشناسی متـ . معناشناس
-
semantics
معنیشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شاخهای از زبانشناسی که به مطالعۀ معنی در زبان میپردازد متـ . معناشناسی
-
هم معنی
فرهنگ واژههای سره
هم چم، هم آرش
-
عالم معنی
لغتنامه دهخدا
عالم معنی . [ ل َ م ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه متعلق به معنی و حقیقت باشد و ناپدید و مخفی بود. (ناظم الاطباء). در مقابل عالم صور است و در اصطلاح صوفیه عبارت از ذات و صفات و اسماء است . (از آنندراج ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
هم معنی
لغتنامه دهخدا
هم معنی . [ هََ م َ ] (ص مرکب ) دو لفظ که مرادف یکدیگر باشند. (آنندراج ).
-
ارباب معنی
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ. مَ) [ ع . ] (اِمر.) خاصان ، فرزانگان ، دل آگاهان .
-
معنی دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - دارای معنی ، دارندة مفهوم . 2 - حاکی از مفهومی خاص (استهزاء، توهین ، فهم مطلب و غیره ).
-
معنی گزار
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) [ ع - فا. ] (ص فا.) تأویل کننده ، شرح دهنده .
-
معنی اکبرآبادی
لغتنامه دهخدا
معنی اکبرآبادی . [ م َ ی ِ اَ ب َ ] (اِخ ) میان منگلی پسر محمد مکارم از شاعران قرن دوازدهم است . در سخن سنجی ونکته رسی و معنی آفرینی صاحب استعداد بود. او راست :معنی در آرزوی گهر آبرو مریزغواص بحر فکر شو و دم مزن در آب .و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن و قا...
-
معنی پنجابی
لغتنامه دهخدا
معنی پنجابی . [ م َ ی ِ پ َ ] (اِخ ) شیخ محمد مسعودبن حافظ محمد معصوم از شاعران قرن دوازدهم هجری است . وی خط شکسته و نستعلیق را درست می نوشت . از اوست :بی رخش سیر چمن لطف ندارد معنی خم هر شاخ گلی در نظرم شمشیر است .و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن و قاموس ...
-
معنی فسایی
لغتنامه دهخدا
معنی فسایی . [ م َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) محمد مسیح بن اسماعیل . (متوفی به سال 1115 هَ . ق .). معروف به مسیحا از مردم فسای شیراز و از علمای عهد شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده است . وی در غالب علوم متداول عصر خویش بصیرتی داشته و در شعر معنی تخلص می ک...
-
معنی کردن
لغتنامه دهخدا
معنی کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به عبارتی دیگر یا زبانی دیگر بدل کردن عبارتی یا زبانی را برای فهم مخاطب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
معنی گیلانی
لغتنامه دهخدا
معنی گیلانی . [ م َ ی ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن دوازدهم هجری و عم شیخ محمد علی حزین لاهیجی بوده است . از اوست :شمعی نزد از دست تو بر سر گل داغی روشن نشد از پرتو حسن تو چراغی .و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن و فرهنگ سخنوران شود.