کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معنا
/ma'nā/
معنی
= معنی
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مراد، معنی، مفهوم، منطوق
۲. باطن، کنه
۳. مطلب، موضوع ≠ صورت، لفظ، مصداق
فعل
بن گذشته: معنا داد
بن حال: معنا ده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معنا
واژگان مترادف و متضاد
۱. مراد، معنی، مفهوم، منطوق ۲. باطن، کنه ۳. مطلب، موضوع ≠ صورت، لفظ، مصداق
-
meaning
معنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در زبانشناسی زایشی، خوانش تحتاللفظی و خارج از بافت واژهها و جملهها؛ در زبانشناسی نقشگرا، کارکرد و کاربرد متـ . معنی
-
معنا
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . معنی ] (اِ.) مضمون ، مفهوم . ج . معانی .
-
معنا
لغتنامه دهخدا
معنا. [ م َ ] (ع اِ) مراد از کلام و مقصود و اراده . (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی شود.
-
معنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معنیٰ] ma'nā = معنی
-
معنا
واژهنامه آزاد
معنا یا معنی:تونما، توئین یا تویین، آنچه که درون و توی واژه ها یا هر نهاده ای نهفته باشد.
-
واژههای مشابه
-
معناً
لغتنامه دهخدا
معناً. [ م َ نَن ْ ] (ع ق ) از حیث معنی . از حیث مضمون . مقابل لفظاً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مقابل صورةً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در معنی . باطناً.
-
مَعَنَا
فرهنگ واژگان قرآن
با ما
-
synonym
هممعنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] هر واحد واژگانی که با واژه یا واژههای دیگر دارای معنی یکسان باشد متـ . مترادف
-
بی معنا
لغتنامه دهخدا
بی معنا. [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + معنا = معنی عربی ) بی معنی : چون طوطیان شنوده همی گویی تو بربطی بگفتن بی معنا.ناصرخسرو.رجوع به بی معنی ، معنا و معنی شود.
-
nonsense mutation
جهش بیمعنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] جهشی که در یک رمزه صورت میگیرد و آن را به رمزۀ پایان (stop codon) یا برعکس تبدیل میکند
-
samesense mutation, synonymous mutation
جهش هممعنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← جهش خاموش
-
معنا و فایده
فرهنگ گنجواژه
فایده