کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معمایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معمایی
مترادف و متضاد
۱. رازآلود، رمزآمیز، مرموز
۲. چیستانی
۳. لاینحل
دیکشنری
enigmatic, paradoxical
-
جستوجوی دقیق
-
معمایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. رازآلود، رمزآمیز، مرموز ۲. چیستانی ۳. لاینحل
-
معمایی
لغتنامه دهخدا
معمایی . [ م ُ ع َم ْ ما ] (اِخ ) میر رفیعالدین حیدر معمایی کاشی . رجوع به رفیعی شود.
-
معمایی
لغتنامه دهخدا
معمایی . [ م ُ ع َْم ما ] (ص نسبی ) منسوب به معما.رجوع به معما شود. || آنگه معما گوید. آنکه معما طرح کند : جانی همدانی ... معمایی است و طبع خوبی هم دارد. (ترجمه ٔ مجمعالخواص ص 273).
-
معمایی
دیکشنری فارسی به عربی
مبهم
-
واژههای مشابه
-
کلان معمایی
لغتنامه دهخدا
کلان معمایی . [ ک َ ن ِ م ُ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ملا... صاحب مجالس النفائس آرد: از ماوراء النهر است و به هرات آمده مطالعه می کند و معما را خوب می داند و بیت زیر از اوست :دلا چون ره نمی یابی به بزم عیش و شادیهاجفا تا کی توان کردن وفا هم عالمی دارد.(ازمج...
-
حسین معمایی
لغتنامه دهخدا
حسین معمایی . [ ح ُ س َ ن ِ م ُ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن محمد حسنی شیرازی نیشابوری . متوفی 904 هَ . ق . او راست : رساله در معما و کتاب معمیات هر دو به فارسی . (هدیة العارفین ) (فهرست کتابخانه ٔ دانشگاه ج 2) (ذریعه ج 9 ص 384 و 533) (رجال حبیب السیر 185 ...
-
حسنعلی معمایی
لغتنامه دهخدا
حسنعلی معمایی . [ ح َ س َ ع َم ُ ع َم ْ ما ] (اِخ ) شاعر معاصر میرعلی شیر. احوالش در مجالس النفائس ص 252 آمده است . (ذریعه ج 9 ص 243).
-
واژههای همآوا
-
مامایی
واژگان مترادف و متضاد
دایگی، قابلگی، قابلهگری، ماماچهگری
-
مامایی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) ماما بودن ، قابلگی .
-
مامایی
لغتنامه دهخدا
مامایی . (حامص ) قابلگی . (ناظم الاطباء). شغل ماما. قابلگی . پیشداری . مام نافی . پازاجی . ماماگی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماما (معنی دوم ) شود.- مامایی کردن ؛ زایانیدن زن باردار و خلاص کردن او و گرفتن کودک را. (ناظم الاطباء).- || دا...
-
جستوجو در متن
-
ناگشودنی
واژگان مترادف و متضاد
لاینحل، معمایی ≠ گشودنی
-
enigmatic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبهم، مرموز، معمایی