کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معلاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معلاة
لغتنامه دهخدا
معلاة. [ م َ ] (اِخ ) موضعی است قریب بدر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جایی است بین مکه و بدر. (از معجم البلدان ).
-
معلاة
لغتنامه دهخدا
معلاة. [ م َ ] (ع اِ) بزرگی . ج ، معالی . (مهذب الاسماء). بلندی در قدر و منزلت . ج ، معالی . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). رفعت و شرف . (اقرب الموارد). || (مص ) بزرگی و بلندی قدر ورزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسب شرف کردن و ورزیدن...
-
واژههای همآوا
-
معلات
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . معلاة ] (اِ.) بزرگی ، شرف و رفعت . ج . معالی .
-
مئلاة
لغتنامه دهخدا
مئلاة. [ م ِءْ ] (ع اِ) (از «ال و») خرقه ای که زنان در وقت نوحه بر میان بندند. ج ، مآلی . (منتهی الارب )(از ناظم الاطباء). خرقه ای که زنان به هنگام نوحه بردست گیرند و بدان اشارت کنند. (از اقرب الموارد).
-
مالات
لغتنامه دهخدا
مالات . (ع ص ، اِ) ج ِ مالة. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مالة شود.
-
جستوجو در متن
-
معالی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ معلاة ؛ بزرگواری ، بلندی قدر و مرتبه .
-
معلات
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . معلاة ] (اِ.) بزرگی ، شرف و رفعت . ج . معالی .
-
مسفلة
لغتنامه دهخدا
مسفلة. [م َ ف َ ل َ ] (ع اِ) اسفل و قسمت پایین : أنا أسکن فی مَعلاة مکة و فلان فی مسفلتها. (از اقرب الموارد).
-
بئر ابی موسی
لغتنامه دهخدا
بئر ابی موسی . [ ب ِءْ رِ اَ سا ] (اِخ ) نام چاهی که در معلاة بسال 242 هَ . ق . شلقان وکیل بغا مولای متوکل آن را بنا کرد. (از معجم البلدان ).
-
عفیفة
لغتنامه دهخدا
عفیفة. [ ع َ فی ف َ ] (اِخ ) دختر محمدبن محمد نویری مکی . از زنان محدث بود. در جمادی الاولای سال 846 هَ . ق . متولد شد و حدیث را نزد ابوالفتح مراغی آموخت . وی در ذی حجه ٔ سال 885 هَ . ق . درگذشت و در معلاة دفن شد. (از اعلام النساء از الضوء اللامع).
-
مسعاة
لغتنامه دهخدا
مسعاة. [م َ ] (ع اِ) بزرگی و بلندی . (منتهی الارب ). مکرمت . (اقرب الموارد). || نهایت مرد در انواع مجدو شرف . (منتهی الارب ). معلاة در انواع مجد. (از اقرب الموارد). ج ، مساعی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (الَ ...) احمدبن عبداﷲ. مُحب الدین الطبری . مردی فاضل بوده ، وی را تصانیف است ، از آنجمله السمط الثمین فی مناقب امهات المؤمنین . وفات وی بسال 694 هَ . ق . بوده است . (اعلام زرکلی ج 1 ص 47). صاحب معجم المطبوعات از طبقات سُبکی...
-
میرغنی
لغتنامه دهخدا
میرغنی . [ غ َ ] (اِخ ) شیخ محمد عثمان بن محمدبن ابی بکربن عبداﷲ میرغنی (1208-1268 هَ . ق .) ازشهر مکه بود و مذهب حنفی داشت . در ده سلامه ٔ طایف به دنیا آمد و در مکه به تحصیل علوم فقه و حدیث و تفسیر آن پرداخت و بعد به طریقت صوفیه روی آورد و محضر شیخ ...