کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معقب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معقب
/mo'aqqeb/
معنی
۱. پسآینده.
۲. آنکه درنگ کند و عقب بیندازد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معقب
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ قِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آن که از پس آید، پس آینده . 2 - درنگ کننده .
-
معقب
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ قَّ) [ ع . ] (اِمف .) آن که جانشین و اولاد داشته باشد. مق بلاعقب .
-
معقب
لغتنامه دهخدا
معقب . [ م ِ ق َ ] (ع اِ) معجر زنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). چادر زنان . (ناظم الاطباء). || گوشواره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شتربان ماهر در شتربانی . || آنکه خلیفه کرده باشند او را بعد اما...
-
معقب
لغتنامه دهخدا
معقب . [ م ُ ع َق ْ ق َ ] (ع ص ) هرکه از میخانه برآید سپس درآمدن آن که از وی بزرگ باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کسی که از میخانه بیرون آید هنگامی که بزرگتر از وی بدانجا وارد شود. (از اقرب الموارد). || در عقب افتاده . (ناظم الاطبا...
-
معقب
لغتنامه دهخدا
معقب . [ م ُ ع َق ْ ق ِ ] (ع ص ) پس آینده از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در پس افکننده . (غیاث ). || کسی که به غزا رود و در همان سال آن را تکرار کند. (از اقرب الموارد). || راد [ دد ] . (زمخشری ، یادداشت به...
-
معقب
لغتنامه دهخدا
معقب . [ م ُ ق ِ] (ع ص ) ستاره ای که پس ستاره ای برآید. (منتهی الارب )(آنندراج ). ستاره ای که پس از ستاره ای دیگر برمی آید و طلوع می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فرزندی که جانشین پدر می گردد . (ناظم الاطباء). || آنکه درطلب حق خود خصم را ...
-
معقب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mo'aqqeb ۱. پسآینده.۲. آنکه درنگ کند و عقب بیندازد.
-
واژههای مشابه
-
مُعَقِّبَ
فرهنگ واژگان قرآن
باز دارنده - عقب اندازنده
-
واژههای همآوا
-
مُعَقِّبَ
فرهنگ واژگان قرآن
باز دارنده - عقب اندازنده
-
جستوجو در متن
-
مثاب
لغتنامه دهخدا
مثاب . [ م ُ ] (ع ص ) جزا و پاداش و ثواب داده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پاداش داده شده و مأجور و جزای نیک داده شده . (ناظم الاطباء). اجر یافته . پاداش یافته . به پاداش رسیده .- عنداﷲ مثاب شدن ؛ جزای نیک از خداوند عالم جل شأنه دریافت کردن . (ناظم ا...
-
شتربان
لغتنامه دهخدا
شتربان . [ ش ُ ت ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) اشتربان . ساربان . ساروان . راننده ٔ شتر. به معنی ساربان که از عالم (از قبیل ) فیل بان باشد. (آنندراج ). ساربان و کسی که خدمت شتر میکند. (ناظم الاطباء).جامل . جمال . ضفاط. فداد. (منتهی الارب ) : دهقان بی ده اس...
-
گوشواره
لغتنامه دهخدا
گوشواره . [ گوش ْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گوشوار. نام زیوری که در گوش کنند. (غیاث ).زیوری که در گوش آویزند و آن را به تازی قرط خوانندو ستاره و برق از تشبیهات او است . (آنندراج ). گوشوار. (شعوری ج 2 ورق 327). داچک . (برهان قاطع). حادور. خَربَصیص . خُلد. ...