کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معطوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معطوف
/ma'tuf/
معنی
۱. مورد نظر و توجهواقعشده.
۲. (ادبی) در دستور زبان، کلمهای که به کلمۀ ماقبل خود عطف شود.
۳. [قدیمی] پیچاندهشده؛ خمیده؛ مایلگشته.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مورد نظر، موردتوجه
۲. متمایل، متوجه
۳. عطفشده، برگشت
دیکشنری
rapt
-
جستوجوی دقیق
-
معطوف
واژگان مترادف و متضاد
۱. مورد نظر، موردتوجه ۲. متمایل، متوجه ۳. عطفشده، برگشت
-
معطوف
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - پیچیده شده ، مایل شده . 2 - مورد توجه و نظر واقع شده .
-
معطوف
لغتنامه دهخدا
معطوف . [ م َ ] (ع ص ) پیچانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پیچیده شده . (ناظم الاطباء) : سزاوارتر چیزی که زبان گوینده بدان مشعوف باشد و عنان جوینده بدان معطوف حمد و ثنای باری جلت قدرته ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 6).- معطوف کردن ؛ عطف عنان ک...
-
معطوف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'tuf ۱. مورد نظر و توجهواقعشده.۲. (ادبی) در دستور زبان، کلمهای که به کلمۀ ماقبل خود عطف شود.۳. [قدیمی] پیچاندهشده؛ خمیده؛ مایلگشته.
-
واژههای مشابه
-
معطوف داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
اعر , حول
-
معطوف الیه
واژهنامه آزاد
معطوف است بر آن
-
توجه را معطوف كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استلفت النّظر
-
نظر او را جلب (معطوف) كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استلفت النّظر
-
جستوجو در متن
-
استلفت النّظر
دیکشنری عربی به فارسی
جلب توجه كرد , توجه را معطوف كرد , جلب نظر كرد , نظر او را جلب (معطوف) كرد
-
divert
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت کردن، منحرف کردن، معطوف داشتن
-
diverted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت شده، منحرف کردن، معطوف داشتن
-
diverts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت می کند، منحرف کردن، معطوف داشتن
-
diverting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت، منحرف کردن، معطوف داشتن