کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معصوم لاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معصوم لاری
لغتنامه دهخدا
معصوم لاری . [ م َ م ِ ] (اِخ )(شاه ...) از معاشران حزین لاهیجی و از شاعران قرن دوازدهم بوده و به طبابت اشتغال داشته است . از اوست :بس که در عشق تو خورد از پنجه ٔ سختی فشاراستخوانم شدبه رنگ شاخ آهو تابدار.و رجوع به صبح گلشن ص 430 و قاموس الاعلام ترکی...
-
واژههای مشابه
-
علی معصوم
لغتنامه دهخدا
علی معصوم . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام اﷲبن مسعودبن محمدبن منصور حسنی حسینی دشتکی شیرازی مدنی . مشهوربه ابن معصوم و ملقب به صدرالدین . نام او سیدعلیخان است . رجوع به علیخان (ابن احمدبن محمدبن ...) ش...
-
ابن معصوم
لغتنامه دهخدا
ابن معصوم . [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) رجوع به سید علیخان شود.
-
چارده معصوم
لغتنامه دهخدا
چارده معصوم . [ دَه ْ / دَ م َ ] (اِخ ) حضرت محمد (ص ) و دخترش فاطمه (ع ) و دوازده امام که از علی بن ابیطالب (ع )شروع و به امام دوازدهم حجةبن الحسن ختم میشود. حضرت محمد (ص ) و فاطمه (ع ) با دوازده امام . محمد (ص ) و علی (ع ) و فاطمه (ع ) و حسن و حسین...
-
معصوم اصفهانی
لغتنامه دهخدا
معصوم اصفهانی . [ م َ م ِ اِ ف َ ] (اِخ ) از فضلای زمان شاه صفی بودو در نظم و نثر دست داشت و به فرمان شاه صفی به تألیف تاریخی مشتمل بر وقایع ایام سلطنت وی مأمور شد، ابتدا مشرف اصطبل شاهی بود و سپس به وزارت قراباغ منصوب گردید و در همانجا درگذشت . ای...
-
معصوم بلی
لغتنامه دهخدا
معصوم بلی . [ م َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مکاوند در بخش هفت گل شهرستان اهواز است و 250 تن سکنه دارد که از طایفه بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
معصوم تبریزی
لغتنامه دهخدا
معصوم تبریزی . [ م َ م ِ ت َ ] (اِخ ) از شاعران معاصر صاحب تذکره ٔ نصرآبادی (قرن یازدهم ) است و جد او حاجی باقر دراز تبریزی از تجار معروف بود. وی گاهگاهی به سفر هند می رفت . از اوست :ساغر می چون به کف می گیرد آن ماه تمام هاله می افتد به گرد عارضش از ...
-
معصوم خراسانی
لغتنامه دهخدا
معصوم خراسانی . [ م َ م ِ خ ُ ] (اِخ ) ازشاعران قرن دهم هجری است . اصل وی از خراسان بود و به روم سفر کرد و در آنجا به شغل قضا پرداخت . اشعار خوبی به فارسی و ترکی دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
معصوم شوشتری
لغتنامه دهخدا
معصوم شوشتری . [ م َ م ِ ت َ ] (اِخ ) از شعرای معاصر صاحب تذکره ٔ نصرآبادی (قرن یازدهم ) است . پدران وی از قاضیان شوشتر بودند و او خود نیز قاضی بوده است . او راست :عاشق اگر ز سنگ ملامت هراس کردخود را به ننگ بوالهوسی روشناس کردهرگز مبادکز پی دنیا دعا ...
-
معصوم لاهوری
لغتنامه دهخدا
معصوم لاهوری . [ م َ م ِ ] (اِخ ) بنقل تذکرة صبح گلشن فرزند قاضی ابوالمعالی است و مزارش زیارتگاه مردم لاهور. از اوست :مرده حسرت برد آن دم که بری دست به تیغکاین عطا روزی آن است که جانی دارد.(از صبح گلشن ص 430).
-
معصوم همدانی
لغتنامه دهخدا
معصوم همدانی . [ م َ م ِ هََ م َ ] (اِخ ) فرزند میر رفیعالدین حیدر معمایی کاشی از ملازمان اکبرشاه بوده است . از اوست :گویند پیشش آید از هرچه کس گریزداز یار می گریزم شاید که پیشم آید.و رجوع به تذکره ٔ نصرآبادی ج 2 ص 250 و 251 و قاموس الاعلام ترکی و فر...
-
معصوم آباد
لغتنامه دهخدا
معصوم آباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش جعفرآباد شهرستان ساوه است که 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
معصوم آباد
لغتنامه دهخدا
معصوم آباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پیوه ژن در بخش فریمان شهرستان مشهد است و 286 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
معصوم آباد
لغتنامه دهخدا
معصوم آباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیرکوه در بخش قاین شهرستان بیرجند است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).