کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معصوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معصوم
/ma'sum/
معنی
۱. بازداشتهشده از گناه.
۲. کسی که در عمر خود گناه نکرده باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیگناه
۲. پارسا
۳. پاکجامه، پاکدامن، عفیف
۴. خطاناپذیر ≠ اثیم، گناهکار
برابر فارسی
بیگناه
دیکشنری
cherubic, childlike, guiltless, immaculate, impeccable, lamblike, lily-white, sinless, white
-
جستوجوی دقیق
-
معصوم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیگناه ۲. پارسا ۳. پاکجامه، پاکدامن، عفیف ۴. خطاناپذیر ≠ اثیم، گناهکار
-
معصوم
فرهنگ نامها
(تلفظ: maesum) (عربی) بیگناه و پاک ؛ (در ادیان) پیغمبر اکرم (ص) دخترش فاطمه (س) و هریک از دوازده امام شیعه ؛ (در قدیم) در امان ، محفوظ .
-
معصوم
فرهنگ واژههای سره
بیگناه
-
معصوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) بی گناه ، نگاه داشته شده از گناه .
-
معصوم
لغتنامه دهخدا
معصوم . [ م َ ] (ع ص ) نگاه داشته شده . (غیاث ) (آنندراج ) : از بد روزگار معصوم است به بر شهریار محترم است . مسعودسعد.عرصه ٔ مملکت از غیر حدثان و فتن آخر زمان معصوم و محروس به محمد و عترته . (المعجم چ دانشگاه ص 22).- معصوم المال ؛ آنکه مال او را نتو...
-
معصوم
دیکشنری عربی به فارسی
لغزش ناپذير , مصون از خطا , منزه از گناه
-
معصوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'sum ۱. بازداشتهشده از گناه.۲. کسی که در عمر خود گناه نکرده باشد.
-
معصوم
دیکشنری فارسی به عربی
بريء , نظيف جدا ، لايحْطِي
-
واژههای مشابه
-
علی معصوم
لغتنامه دهخدا
علی معصوم . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام اﷲبن مسعودبن محمدبن منصور حسنی حسینی دشتکی شیرازی مدنی . مشهوربه ابن معصوم و ملقب به صدرالدین . نام او سیدعلیخان است . رجوع به علیخان (ابن احمدبن محمدبن ...) ش...
-
ابن معصوم
لغتنامه دهخدا
ابن معصوم . [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) رجوع به سید علیخان شود.
-
چارده معصوم
لغتنامه دهخدا
چارده معصوم . [ دَه ْ / دَ م َ ] (اِخ ) حضرت محمد (ص ) و دخترش فاطمه (ع ) و دوازده امام که از علی بن ابیطالب (ع )شروع و به امام دوازدهم حجةبن الحسن ختم میشود. حضرت محمد (ص ) و فاطمه (ع ) با دوازده امام . محمد (ص ) و علی (ع ) و فاطمه (ع ) و حسن و حسین...
-
معصوم اصفهانی
لغتنامه دهخدا
معصوم اصفهانی . [ م َ م ِ اِ ف َ ] (اِخ ) از فضلای زمان شاه صفی بودو در نظم و نثر دست داشت و به فرمان شاه صفی به تألیف تاریخی مشتمل بر وقایع ایام سلطنت وی مأمور شد، ابتدا مشرف اصطبل شاهی بود و سپس به وزارت قراباغ منصوب گردید و در همانجا درگذشت . ای...
-
معصوم بلی
لغتنامه دهخدا
معصوم بلی . [ م َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مکاوند در بخش هفت گل شهرستان اهواز است و 250 تن سکنه دارد که از طایفه بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
معصوم تبریزی
لغتنامه دهخدا
معصوم تبریزی . [ م َ م ِ ت َ ] (اِخ ) از شاعران معاصر صاحب تذکره ٔ نصرآبادی (قرن یازدهم ) است و جد او حاجی باقر دراز تبریزی از تجار معروف بود. وی گاهگاهی به سفر هند می رفت . از اوست :ساغر می چون به کف می گیرد آن ماه تمام هاله می افتد به گرد عارضش از ...