کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معسل
لغتنامه دهخدا
معسل . [ م ُ ع َس ْ س َ ] (ع ص ) معجون معسل ؛ معجون با انگبین سرشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). به عسل آمیخته . با عسل سرشته . عسل پرورد. به عسل پرورده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- زنجبیل معسل ؛ زنجبیل با عسل پرورده . (ناظم الا...
-
واژههای همآوا
-
ماصل
لغتنامه دهخدا
ماصل . [ ص ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از مَصل و مصول . (از اقرب الموارد). || اندک از دهش . (منتهی الارب ). اندک از عطا ودهش . (ناظم الاطباء). عطای اندک و گویند «اعطاه عطاءماصلا». (از اقرب الموارد). || اندک از شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب المو...
-
ماثل
لغتنامه دهخدا
ماثل . [ ث ِ ] (ع ص ، اِ) نشان سرای که اثرش باقی نباشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- جوز ماثل ؛ تاتوره . (ناظم الاطباء).|| به خدمت ایستاده . (ناظم الاطباء). || قائم و به زمین چسبیده و آن از اضداد است . (از منتهی الارب ) (از مهذب...
-
معصل
لغتنامه دهخدا
معصل . [ م ِ ص َ ] (ع ص ) سخت گیرنده غریم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه برغریم سخت گیرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
معصل
لغتنامه دهخدا
معصل . [ م ُ ع َص ْ ص ِ ] (ع ص ) هرچه وقت انداختن دوتا گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تیر که پیچ پیچان رود در هوا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
منج
لغتنامه دهخدا
منج . [ م ُ ] (اِ) هر زنبوررا گویند عموماً. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ). زنبور را گویند. (آنندراج ). زنبور و کبت . (ناظم الاطباء).- خرمنج ؛ خرمگس . (فرهنگ رشیدی ). مگس بزرگ است که خرمگس گویند. (آنندراج ) : ای تو تبتی مشک و حسودت زرغنج با بور تو رخش پ...
-
شراب
لغتنامه دهخدا
شراب . [ ش َ ] (ع اِ) آشامیدنی از مایعات که جویدن در آن نباشد، حلال باشد یا حرام . ج ، اشربة. آشامیدنی . نوشیدنی . آب . مقابل طعام . (یادداشت مؤلف ). هر شی ٔ رقیق که نوشیده شود. (غیاث اللغات ). آشامیدنی و خوردنی از مایعات . (منتهی الارب ) : از رز بو...