کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معزاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معزاز
لغتنامه دهخدا
معزاز. [ م ِ ] (ع ص ) رجل معزازالمرض ؛ مرد شدید المرض . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مردی که بیماری او سخت و شدید باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
معظعظ
لغتنامه دهخدا
معظعظ. [ م ُ ع َ ع ِ ] (ع ص ) سهم معظعظ؛تیری که در وقت رفتن بلرزد و چاوچاوان رود و پیچد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).