کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معروفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معروفه
مترادف و متضاد
جنده، خودفروش، روسپی، بلایه، زانیه، زناکار، فاحشه، قحبه، لکاته، هرجایی ≠ نجیبه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معروفه
واژگان مترادف و متضاد
جنده، خودفروش، روسپی، بلایه، زانیه، زناکار، فاحشه، قحبه، لکاته، هرجایی ≠ نجیبه
-
معروفه
لغتنامه دهخدا
معروفه . [ م َ ف َ / ف ِ ] (از ع ،ص ) در تداول فارسی زبانان ، صفت است زنان بدکار را.
-
واژههای مشابه
-
معروفة
لغتنامه دهخدا
معروفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) ارض معروفة؛ زمین خوشبو. (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد).
-
مَّعْرُوفَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سازگار با عرف جامعه ي انساني - معروف(معروف به معناي هر عملي است که افکار عمومي آن را عملي شناخته شده بداند ، و با آن مانوس باشد ، و با ذائقهاي که اهل هر اجتماعي از نوع زندگي اجتماعي خود به دست مي آورد سازگار باشد ، و به ذوق نزند )
-
جستوجو در متن
-
زانیه
واژگان مترادف و متضاد
روسپی، زناکار، فاسقه، معروفه
-
روسپی
واژگان مترادف و متضاد
جلب، جنده، خودفروش، زانیه، زناکار، غر، فاحشه، قحبه، لکاته، معروفه، معروفه، نامستور، هرجایی
-
جنده
واژگان مترادف و متضاد
خودفروش، روسپی، فاحشه، لکاته، معروفه
-
زناکار
واژگان مترادف و متضاد
جلب، روسپی، زانی، شهوی، فاجر، فاسق، معروفه
-
قحبه
واژگان مترادف و متضاد
جلب، خودفروش، روسپی، غردل، فاحشه، لچن، لکاته، معروفه، هرجایی
-
هرجایی
واژگان مترادف و متضاد
بیعصمت، جلب، روسپی، فاحشه، قحبه، لکاته، معروفه، نامستور
-
دستوری
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجازه، اذن، رخصت ۲. راه، رسم، روش، شیوه، قاعده ۳. خودفروش، روسپی، فاحشه، معروفه
-
خودفروش
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنبهمزد، تنفروش، جنده، روسپی، فاحشه، کوچهقجری، قحبه، لکاته، بلایه، معروفه ۲. خودپرست، خودخواه، متکبر
-
رسمی
واژگان مترادف و متضاد
۱. عرفی، قانونی ۲. رایج، متداول، مرسوم ۳. فاحشه، معروفه ≠ شرعی، غیررسمی ۴. تکپران